1. After this heartbreaking experience, Thorpe turned to professional sports.
[ترجمه گوگل]پس از این تجربه دلخراش، تورپ به ورزش حرفه ای روی آورد
[ترجمه ترگمان]بعد از این تجربه غم انگیز، تو رپ به ورزش های حرفه ای تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It's heartbreaking to see him wasting his life like this.
[ترجمه گوگل]دیدن او که اینگونه عمرش را هدر می دهد، ناراحت کننده است
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت کننده است که می بینم او زندگی اش را مثل این تلف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There is a heartbreaking news report about starving children.
[ترجمه گوگل]یک گزارش خبری دلخراش از گرسنگی کودکان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]گزارش خبر دل شکستگی درباره کودکان گرسنه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The decision to euthanase a pet is heartbreaking.
[ترجمه گوگل]تصمیم برای اتاناز کردن حیوان خانگی دلخراش است
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتن یک حیوان خانگی مایه دل شکستگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It is heartbreaking that he cannot see his children.
[ترجمه گوگل]ناراحت کننده است که نمی تواند فرزندانش را ببیند
[ترجمه ترگمان]مایه دل شکستگی است که او نمی تواند فرزندانش را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The story brought back some heartbreaking memories for me.
[ترجمه گوگل]این داستان خاطرات دلخراشی را برایم زنده کرد
[ترجمه ترگمان]این داستان خاطرات دردناکی برای من آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She told about the shame, and the heartbreaking decision she was forced to make under duress.
[ترجمه گوگل]او از شرمساری و تصمیم دلخراشی که تحت فشار مجبور به گرفتن شد گفت
[ترجمه ترگمان]او راجع به شرم و تصمیم heartbreaking که به اجبار مجبور شد آن را وادار به اجبار کند، تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It's heartbreaking to see him wasting his life away.
[ترجمه گوگل]دیدن او که زندگی اش را هدر می دهد بسیار ناراحت کننده است
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت کننده است که می بینم او دارد زندگیش را هدر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As heartbreaking as it is to acknowledge, no system can guarantee that.
[ترجمه گوگل]هر چقدر هم که اذعانش دلخراش است، هیچ سیستمی نمی تواند آن را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]همانطور که باید اذعان کنیم، هیچ سیستمی نمی تواند تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Entering a chili contest can be heartbreaking, but judging one takes the skin of an elephant.
[ترجمه گوگل]شرکت در مسابقه فلفل دلمه ای می تواند دلخراش باشد، اما قضاوت کردن پوست یک فیل را می گیرد
[ترجمه ترگمان]وارد کردن یک رقابت چیلی می تواند مایه دل شکستگی باشد، اما قضاوت بر روی یکی از آن ها پوست فیل را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Most farmers accept the cull as heartbreaking, but a necessary evil.
[ترجمه گوگل]اکثر کشاورزان این کشتار را به عنوان یک شرور دلخراش، اما یک شر ضروری می پذیرند
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Everyone has a heartbreaking, human story to tell.
[ترجمه گوگل]هر کسی یک داستان دلخراش و انسانی برای گفتن دارد
[ترجمه ترگمان]همه یک داستان غم انگیز و انسانی برای گفتن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. While Angel slept, Sarah planned her future with heartbreaking realism.
[ترجمه گوگل]در حالی که فرشته خواب بود، سارا آینده خود را با واقع گرایی دلخراش برنامه ریزی کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که (انجل)به خواب رفت، سارا آینده او را با realism غم انگیز برنامه ریزی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Overcome with grief, Orpheus played heartbreaking songs on his lyre.
[ترجمه گوگل]اورفئوس که غم و اندوه را فرا گرفته بود، آهنگ های دلخراشی را بر روی غزل خود نواخت
[ترجمه ترگمان]اورفئوس با غم و اندوه آهنگ های غم انگیز خود را روی چنگ خود بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید