1. The probable cause of death was heart failure.
[ترجمه گوگل]علت احتمالی مرگ نارسایی قلبی بوده است
[ترجمه ترگمان]دلیل احتمالی مرگ، شکست قلبی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Heart failure led to her father's death.
[ترجمه گوگل]نارسایی قلبی منجر به مرگ پدرش شد
[ترجمه ترگمان] نارسایی قلبی منجر به مرگ پدرش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The mere mention of the words "heart failure", can conjure up, to the layman, the prospect of imminent death.
[ترجمه گوگل]ذکر صرف کلمات "نارسایی قلبی" میتواند چشمانداز مرگ قریبالوقوع را برای افراد عادی تداعی کند
[ترجمه ترگمان]تنها اشاره به کلمه \"نارسایی قلبی\" می تواند به فرد غیر عادی، دورنمایی از مرگ قریب الوقوع تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Heart failure was the immediate cause of his death.
[ترجمه گوگل]نارسایی قلبی علت فوری مرگ او بود
[ترجمه ترگمان]شکست قلبی دلیل اصلی مرگش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She died penniless, in 195 of liver and heart failure.
[ترجمه گوگل]او بی پول در سال 195 بر اثر نارسایی کبد و قلب درگذشت
[ترجمه ترگمان]او بدون پول، در ۱۹۵ کبد و نارسایی قلبی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Patients with liver or heart failure frequently have a primary respiratory alkalosis.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به نارسایی کبدی یا قلبی اغلب آلکالوز تنفسی اولیه دارند
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به نارسایی قلبی یا قلبی اغلب دچار اختلال تنفسی اولیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In congestive heart failure, it is diminished because of low cardiac output and reduced arterial distending pressure.
[ترجمه گوگل]در نارسایی احتقانی قلب، به دلیل برون ده قلبی کم و کاهش فشار اتساع شریانی، کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]در نارسایی احتقانی قلب، به دلیل کاهش فشار قلب و کاهش فشار شریانی کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Heart failure means that the heart muscle is not pumping well enough to meet the need for oxygen-rich blood.
[ترجمه گوگل]نارسایی قلبی به این معنی است که عضله قلب به اندازه کافی پمپاژ نمی کند تا نیاز به خون غنی از اکسیژن را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]نارسایی قلبی به این معنی است که ماهیچه قلب به اندازه کافی خوب پمپاژ نمی کند تا نیاز به خون غنی از اکسیژن را برطرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A Negro dies of heart failure, they blame it on racial segregation.
[ترجمه گوگل]یک سیاهپوست بر اثر نارسایی قلبی می میرد، آنها جداسازی نژادی را مقصر آن می دانند
[ترجمه ترگمان]یک کاکا سیاه از شکست قلبی می میرد، آن را روی تبعیض نژادی مقصر می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. All the evidence indicates total kidney and heart failure.
[ترجمه گوگل]تمام شواهد حاکی از نارسایی کلی کلیه و قلب است
[ترجمه ترگمان]همه شواهد بیانگر نارسایی کلیه و نارسایی قلبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In fact the late Malcolm Forbes died from heart failure.
[ترجمه گوگل]در واقع مالکوم فوربز فقید بر اثر نارسایی قلبی درگذشت
[ترجمه ترگمان]در واقع مالکوم فوربز دیر از نارسایی قلبی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A reduction in the incidence of progressive heart failure was primarily responsible for the reduced mortality.
[ترجمه گوگل]کاهش در بروز نارسایی پیشرونده قلبی در درجه اول مسئول کاهش مرگ و میر بود
[ترجمه ترگمان]کاهشی در رخداد نارسایی قلبی پیشرو در درجه اول مسئول کاهش مرگ و میر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Muscle cramps, kidney and even heart failure are the physical results of prolonged bulimia.
[ترجمه گوگل]گرفتگی عضلانی، نارسایی کلیه و حتی قلب از نتایج فیزیکی بولیمیا طولانی مدت است
[ترجمه ترگمان]گرفتگی عضلات ماهیچه، کلیه و حتی نارسایی قلبی نتایج فیزیکی of طولانی مدت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If the patient develops early overt congestive heart failure it is contraindicated, but do seriously consider it later.
[ترجمه گوگل]اگر بیمار دچار نارسایی احتقانی قلب زودرس شود، منع مصرف دارد، اما بعداً آن را جدی بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر بیمار از نارسایی احتقانی قلب احتقانی قلب خود استفاده کند، contraindicated است، اما بعدا به طور جدی آن را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید