heart condition

جمله های نمونه

1. The heart condition had stunted his growth a bit.
[ترجمه گوگل]ناراحتی قلبی رشد او را کمی کند کرده بود
[ترجمه ترگمان]مشکل قلبی کمی رشد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His heart condition is not life-threatening.
[ترجمه گوگل]وضعیت قلبی او خطری برای زندگی ندارد
[ترجمه ترگمان]وضعیت قلبش تهدید کننده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A heart condition disqualified him for military service.
[ترجمه گوگل]عارضه قلبی او را از خدمت سربازی محروم کرد
[ترجمه ترگمان]یک شرط قلبی او را برای خدمت سربازی رد صلاحیت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His heart condition makes him short of breath.
[ترجمه گوگل]بیماری قلبی او را دچار تنگی نفس می کند
[ترجمه ترگمان]مشکل قلبی او را کوتاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Doctors suspect he may have a heart condition.
[ترجمه گوگل]پزشکان احتمال می دهند که او ممکن است بیماری قلبی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]پزشکان مظنون هستند که او ممکن است دارای شرایط قلبی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She is receiving treatment for a heart condition.
[ترجمه گوگل]او برای یک بیماری قلبی تحت درمان است
[ترجمه ترگمان]او تحت درمان بیماری قلبی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He suffers from a serious heart condition.
[ترجمه گوگل]او از بیماری قلبی جدی رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از یک وضعیت قلبی جدی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She has a serious heart condition.
[ترجمه گوگل]او یک بیماری قلبی جدی دارد
[ترجمه ترگمان]اون مشکل قلبی جدی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All three babies were born with an incurable heart condition.
[ترجمه گوگل]هر سه نوزاد با بیماری قلبی صعب العلاج به دنیا آمدند
[ترجمه ترگمان]هر سه بچه با یک مشکل قلبی مادرزادی متولد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their first child was born with a rare heart condition.
[ترجمه گوگل]اولین فرزند آنها با یک بیماری قلبی نادر به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]اولین فرزند آن ها با یک وضعیت قلبی نادر به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A man of seventy-five dies of a heart condition and inside four days his son is shot dead.
[ترجمه گوگل]مردی هفتاد و پنج ساله بر اثر عارضه قلبی می میرد و در عرض چهار روز پسرش به ضرب گلوله کشته می شود
[ترجمه ترگمان]مردی هفتاد و پنج ساله از شرایط قلبی می میرد و در عرض چهار روز پسرش به ضرب گلوله کشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was unlike her to miss a heart condition in a special patient.
[ترجمه گوگل]بر خلاف این بود که او یک بیماری قلبی را در یک بیمار خاص از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]بی شباهت به این نبود که دلش برای یک بیمار خاص تنگ شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the poor man suffered from a heart condition, and 50 stings were enough to seal his fate.
[ترجمه گوگل]اما بیچاره از ناراحتی قلبی رنج می برد و 50 نیش برای مهر سرنوشت او کافی بود
[ترجمه ترگمان]اما مرد بیچاره از یک شرط قلبی رنج می برد، و ۵۰ نیش نیز کافی بود تا سرنوشت خود را مهر و موم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bertelli's heart condition required major surgery.
[ترجمه گوگل]وضعیت قلبی برتلی نیاز به عمل جراحی بزرگ داشت
[ترجمه ترگمان]شرایط قلبی Bertelli نیازمند جراحی اساسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As Ladislav has a mild heart condition, we dawdled towards the Centre in the morning sunlight.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که لادیسلاو یک بیماری قلبی خفیف دارد، در زیر نور آفتاب صبحگاهی به سمت مرکز حرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]چون Ladislav دارای شرایط قلبی ملایم است، ما در نور خورشید صبحگاهی به سوی مرکز حرکت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• coronary problem, disease of or injury to the heart

پیشنهاد کاربران

عارضه قلبی
⁦✔️⁩بیماری قلبی، مشکل قلبی
HEALTH
💥Is it safe to exercise with a 💥heart condition?
Robert Webb quit Strictly over health concerns. How much is too much if you have cardiac problems?
بیماری قلبی

بپرس