hearsay

/ˈhɪrˌse//ˈhɪəseɪ/

معنی: اوازه، شایعه، مسموعات، چیز شنیده
معانی دیگر: سرزبان ها، آوازه، رواجه، خبر، شنیده، سخن افواهی، تواتر، شایعه، اوازه، خبر، چیز شنیده، مسموعات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: information or rumor heard from another person but not verified.
مشابه: rumor, tale, talk

(2) تعریف: in law, information heard from another person but not directly witnessed and thus usu. not admissible as testimony; hearsay evidence.

جمله های نمونه

1. it's nothing but hearsay
چیزی جز شایعه نیست.

2. I don't believe it; it's merely hearsay.
[ترجمه احمد قربانی] من آن را باور نمی کنم؛ این صرفا یک شایعه است
|
[ترجمه گوگل]من باور نمی کنم؛ این صرفا یک شایعه است
[ترجمه ترگمان]باور نمی کنم؛ فقط شایعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her judgements are based on hearsay rather than evidence.
[ترجمه احمد قربانی] قضاوت او بر اساس شنیده ها است تا شواهد.
|
[ترجمه گوگل]قضاوت های او بر اساس شنیده ها است تا شواهد
[ترجمه ترگمان]قضاوت او بر پایه شایعات است نه شواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do not place too much credit in hearsay.
[ترجمه erea] خیلی به شایعات بها ندهید
|
[ترجمه گوگل]در شنیده ها اعتبار زیادی قائل نباشید
[ترجمه ترگمان]بیش از حد اعتبار قائل نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You are only supposing this on hearsay, you have no proof.
[ترجمه گوگل]شما فقط بر اساس شنیده ها این را فرض می کنید، هیچ مدرکی ندارید
[ترجمه ترگمان]شما فقط تصور می کنید که این شایعه است، شما هیچ مدرکی ندارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They started to piece the story together from hearsay.
[ترجمه گوگل]آنها شروع به چیدن داستان از روی شنیده ها کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها داستان را ازسر شایعه به دور هم جمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You shouldn't believe that it's just hearsay.
[ترجمه گوگل]شما نباید باور کنید که این فقط یک شایعه است
[ترجمه ترگمان]تو نباید باور کنی که این فقط شایعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Much of what was reported to them was hearsay.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنچه به آنها گزارش شد، شنیده ها بود
[ترجمه ترگمان]آنچه به آن ها گزارش شده بود شایعات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The evidence against them is all hearsay.
[ترجمه گوگل]شواهد علیه آنها همه شایعه است
[ترجمه ترگمان]شواهد بر علیه آن ها شایعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Judgment should be based on facts, not on hearsay.
[ترجمه گوگل]قضاوت باید بر اساس واقعیت ها باشد، نه بر اساس شنیده ها
[ترجمه ترگمان]داوری باید براساس حقایق باشد، نه درباره hearsay
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hearsay is not allowed as evidence in court.
[ترجمه گوگل]شنیده ها به عنوان مدرک در دادگاه مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]hearsay به عنوان مدرک در دادگاه مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Commonwealth secured its indictments on hearsay.
[ترجمه گوگل]کشورهای مشترک المنافع بر اساس شنیده ها کیفرخواست خود را تضمین کردند
[ترجمه ترگمان]کشورهای مشترک المنافع indictments خود را در باب شایعات به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But if the allegation is hearsay or pure fabrication, Walenski is being railroaded.
[ترجمه گوگل]اما اگر این ادعا شایعه یا ساختگی محض باشد، والنسکی در حال ریل گذاری است
[ترجمه ترگمان]اما اگر این ادعا تکذیب یا جعل محض باشد، Walenski در حال بررسی مجدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. According to hearsay, Bez had managed to break his arm - twice.
[ترجمه گوگل]بر اساس شنیده ها، بز موفق شده بود بازوی خود را بشکند - دو بار
[ترجمه ترگمان]طبق شایعات، Bez موفق شده بود بازویش را بشکند - دوبار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The time for serving a hearsay notice set by Ord 3 r21 is 21 days from setting down.
[ترجمه گوگل]زمان ارائه اخطار شنیداری تنظیم شده توسط Ord 3 r21 21 روز از زمان تنظیم است
[ترجمه ترگمان]زمان رسیدگی به یک اخطار شایعه شده توسط Ord ۳ r۲۱ ۲۱ روز از تنظیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اوازه (اسم)
bruit, news, air, reputation, buzz, fame, hearsay, renown

شایعه (اسم)
buzz, hearsay, grapevine, rumor, rumour

مسموعات (اسم)
hearsay

چیز شنیده (اسم)
hearsay

تخصصی

[حقوق] شایعه، مسموعات، افواهی

انگلیسی به انگلیسی

• rumor, gossip, unofficial information received by word of mouth
of or pertaining to hearsay
hearsay is information which you have been told indirectly, but which you do not personally know to be true.

پیشنهاد کاربران

سخن افواهی
تواتر ( فلسفه )
Hearsay is a term used in the legal context to describe a statement made by someone who is not present in court or otherwise available to testify, which is offered as evidence to prove the truth of the matter asserted in the statement. In other words, hearsay is an out - of - court statement that is being used to prove the truth of what is being said in court, but the person who made the statement is not present to be cross - examined
...
[مشاهده متن کامل]

در زمینه حقوقی اظهاراتی که توسط شخصی که در دادگاه حضور ندارد یا برای شهادت در دسترس نیست، استفاده می شود، که به عنوان مدرکی برای اثبات صحت موضوع بیان شده در اظهار نامه ارائه می شود.
به عبارت دیگر، اظهاراتی خارج از دادگاه که برای اثبات صحت مطالب گفته شده در دادگاه مورد استفاده قرار می گیرد، اما شخصی که اظهار می کند برای سوال و جواب حضور ندارد.

منابع• https://poe.com/s/2onrOGNYYaGSmyebwsLS
شنیده ها
Hearsay Evidence
شهادت غیرمستقیم

Rumor
( Not romor )
شایعه= rumor
سخن مردم
Hearsay testimony
شهادت به استناد مسموعات

بپرس