فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hears, hearing, heard
حالات: hears, hearing, heard
• (1) تعریف: to perceive with the ears.
• متضاد: miss
• مشابه: perceive, sense
• متضاد: miss
• مشابه: perceive, sense
- He heard the siren and pulled the car over to the curb.
[ترجمه Kakabk] او صدای اژیر را شنید و اتومبیل رو به طرف جلو کشید|
[ترجمه گوگل] صدای آژیر را شنید و ماشین را به سمت حاشیه برد[ترجمه ترگمان] صدای آژیر را شنید و اتومبیل را تا لبه پیاده رو کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I heard a dog barking in the middle of the night.
[ترجمه garpis] من صدای پارس سگی را در اواسط شب شنیدم|
[ترجمه گوگل] نیمه های شب صدای پارس سگی را شنیدم[ترجمه ترگمان] صدای پارس سگی را در نیمه های شب شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She suddenly heard the door bang shut.
[ترجمه گوگل] ناگهان صدای بسته شدن در را شنید
[ترجمه ترگمان] ناگهان صدای بسته شدن در را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ناگهان صدای بسته شدن در را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I've never heard that aria sung so beautifully as it was sung last night.
[ترجمه گوگل] من هرگز آن آریا را به این زیبایی که دیشب خوانده شد نشنیده بودم
[ترجمه ترگمان] تا حالا نشنیده بودم که آریا آن قدر زیبا آواز می خواند که دیشب آواز خوانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تا حالا نشنیده بودم که آریا آن قدر زیبا آواز می خواند که دیشب آواز خوانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to be informed about; learn.
• مترادف: learn
• مشابه: find out, receive, understand
• مترادف: learn
• مشابه: find out, receive, understand
- I heard that he married his high school sweetheart and never went to college.
[ترجمه مبین] من شنیده ام که او با دوست دختر دبیرستانیش از دواج کرده و هرگز به دانشگاه نرفته است|
[ترجمه گوگل] شنیدم که با دختر دبیرستانی اش ازدواج کرد و هرگز به دانشگاه نرفت[ترجمه ترگمان] شنیدم که با عشق دوران دبیرستان ازدواج کرده و هیچ وقت به کالج نرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Did you hear the news about the earthquake?
[ترجمه گوگل] خبر زلزله را شنیدی؟
[ترجمه ترگمان] اخبار راجع به زلزله رو شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اخبار راجع به زلزله رو شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to listen to carefully.
• مترادف: listen to
• مشابه: heed
• مترادف: listen to
• مشابه: heed
- He asks me things, but he never really hears what I have to say.
[ترجمه ندا] اوچیز های از من پرسید، ولی او هیچ وقت واقعا هرگز گوش نداد به چیزی های که من برای گفتن داشتم|
[ترجمه گوگل] او از من چیزهایی می پرسد، اما هرگز واقعاً نمی شنود که چه می خواهم بگویم[ترجمه ترگمان] او چیزهایی از من می پرسد، اما واقعا چیزی را که باید بگویم نمی شنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to experience an event by perceiving it with your ears.
- Did you hear the President's speech last night?
[ترجمه گوگل] سخنرانی دیشب رئیس جمهور را شنیدید؟
[ترجمه ترگمان] دیشب سخنرانی رئیس جمهور رو شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دیشب سخنرانی رئیس جمهور رو شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I hadn't heard that song in years.
[ترجمه گوگل] سالهاست که آن آهنگ را نشنیده بودم
[ترجمه ترگمان] سال ها بود که این آواز را نشنیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سال ها بود که این آواز را نشنیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: to give formal audience to, esp. in a court of law.
• مشابه: adjudicate, consider, try
• مشابه: adjudicate, consider, try
- The judge wouldn't hear our case.
[ترجمه گوگل] قاضی پرونده ما را نشنید
[ترجمه ترگمان] قاضی پرونده ما رو نمیشنوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قاضی پرونده ما رو نمیشنوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: hearer (n.)
مشتقات: hearer (n.)
• (1) تعریف: to have the ability to perceive sound.
- His eyesight is still good, but he doesn't hear well these days.
[ترجمه گوگل] بینایی اش هنوز خوب است اما این روزها خوب نمی شنود
[ترجمه ترگمان] بینایی او هنوز خوب است، اما این روزها خوب گوش نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بینایی او هنوز خوب است، اما این روزها خوب گوش نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to receive information or greetings.
• مشابه: learn, speak with, talk to
• مشابه: learn, speak with, talk to
- Have you heard about the plan to cut down these trees?
[ترجمه گوگل] آیا در مورد طرح قطع این درختان چیزی شنیده اید؟
[ترجمه ترگمان] تا حالا در مورد نقشه ای که این درخت ها رو قطع کردی چیزی شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تا حالا در مورد نقشه ای که این درخت ها رو قطع کردی چیزی شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He heard from his sister yesterday.
[ترجمه گوگل] دیروز از خواهرش شنید
[ترجمه ترگمان] دیروز از خواهرش خبر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دیروز از خواهرش خبر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to listen with agreement or consent (usu. fol. by "of").
• مترادف: agree to, consent to, stand for, tolerate
• مشابه: approve, consider
• مترادف: agree to, consent to, stand for, tolerate
• مشابه: approve, consider
- He would not hear of my paying the check for dinner.
[ترجمه گوگل] او خبری از پرداخت چک برای شام از سوی من نداشت
[ترجمه ترگمان] از پرداخت پول من برای شام خبری نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از پرداخت پول من برای شام خبری نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید