healer

/ˈhiːlər//ˈhiːlə/

معنی: التیام دهنده، شفاء دهنده
معانی دیگر: درمانبخش، درمانگر، شفابخش، التیام بخش، شفا دهنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a being who heals or has the ability to heal others.

- We know this dog is a good healer, so he's sure to recover quickly.
[ترجمه ویدا] ما می دانیم که این سگ بخوبی شفا پیدا میکند ، پس او مطمئنا به زودی بهبود پیدا خواهد کرد
|
[ترجمه گوگل] ما می دانیم که این سگ شفا دهنده خوبی است، بنابراین مطمئناً او به سرعت بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان] می دانیم که این سگ شفا خوبی است، بنابراین مطمئن است که زود بهبود پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He became a doctor not for the money but because he wanted to be a healer.
[ترجمه گوگل] او پزشک شد نه به خاطر پول، بلکه به این دلیل که می خواست شفا دهنده باشد
[ترجمه ترگمان] او پزشک شد نه به خاطر پول، بلکه چون می خواست یک شفادهنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They called in the village healer to help the sick child.
[ترجمه گوگل] آنها با شفا دهنده روستا تماس گرفتند تا به کودک بیمار کمک کند
[ترجمه ترگمان] آن ها از طبیب روستا خواستند تا به کودک بیمار کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something that heals physical, emotional, or spiritual ailments.

- Time is a great healer.
[ترجمه گوگل] زمان یک شفا دهنده عالی است
[ترجمه ترگمان] زمان یک شفا بخش بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Time is great healer.
[ترجمه گوگل]زمان شفا دهنده بزرگی است
[ترجمه ترگمان]زمان یک التیام دهنده بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Time is a great healer but a poor beautician.
[ترجمه گوگل]زمان یک درمانگر عالی است اما یک آرایشگر ضعیف است
[ترجمه ترگمان]زمان یک طبیب سنتی اما فقیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Time is the best healer.
[ترجمه گوگل]زمان بهترین شفا دهنده است
[ترجمه ترگمان]زمان بهترین التیام دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Time is a great healer.
[ترجمه گوگل]زمان یک شفا دهنده عالی است
[ترجمه ترگمان]زمان یک شفا بخش بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Time is a great charlatan, not a great healer, as has been remarked.
[ترجمه گوگل]همانطور که گفته شد، زمان یک شارلاتان بزرگ است، نه یک درمانگر بزرگ
[ترجمه ترگمان]زمان یک شارلاتان بزرگ است، نه یک شفادهنده بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A man pretending to be a faith healer has conned around £20,000 out of desperate sick people.
[ترجمه گوگل]مردی که وانمود می کند یک شفا دهنده ایمان است، حدود 20000 پوند را از افراد بیمار ناامید به دام انداخته است
[ترجمه ترگمان]مردی که وانمود می کند یک طبیب ایمان است، در حدود ۲۰،۰۰۰ پوند از افراد مبتلا به ناامیدی را هدایت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Apparently the healer would tie a black thread round the horse's ankle, and it usually worked.
[ترجمه گوگل]ظاهراً شفا دهنده یک نخ سیاه دور مچ پای اسب می بست و معمولاً کار می کرد
[ترجمه ترگمان]ظاهرا شفا دهنده یک رشته سیاه از مچ پای اسب را می بست و معمولا کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. David's aching back is cured by faith healer called GoodNews, and thereafter his soul also undergoes a transformation.
[ترجمه گوگل]کمر درد دیوید توسط یک شفا دهنده ایمان به نام GoodNews درمان می شود و پس از آن روح او نیز دچار تحول می شود
[ترجمه ترگمان]کمر دردناک دیوید به وسیله شفا دهنده ایمان درمان می شود و پس از آن روح او نیز دست خوش تحول می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One speech may be the healer of another.
[ترجمه گوگل]یک گفتار ممکن است شفای سخنی دیگر باشد
[ترجمه ترگمان]یک سخنرانی می تواند شفا بخش دیگری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, the body is the ultimate healer and those who become aware of their deteriorating conditions can reverse them by using UROPATHY and other simple guidelines.
[ترجمه گوگل]با این حال، بدن شفا دهنده نهایی است و کسانی که از شرایط رو به وخامت خود آگاه می شوند، می توانند با استفاده از UROPATHY و سایر دستورالعمل های ساده، آنها را معکوس کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بدن یک التیام دهنده نهایی است و آن هایی که از شرایط رو به وخامت خود آگاه می شوند می توانند با استفاده از UROPATHY و دیگر دستورالعمل های ساده آن ها را معکوس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Work is the best balm, the best healer.
[ترجمه گوگل]کار بهترین مرهم، بهترین شفابخش است
[ترجمه ترگمان]کار بهترین مرهم است، بهترین التیام دهنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wounded healer is an archetypal dynamic that psychologist Carl Jung used to describe a phenomenon that may take place in the relationship between analyst and analysand.
[ترجمه گوگل]درمانگر زخمی یک پویایی کهن الگویی است که روانشناس کارل یونگ برای توصیف پدیده ای که ممکن است در رابطه بین تحلیلگر و تحلیلگر رخ دهد، استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]التیام دهنده یک پویایی کهن است که به کارل یونگ روانشناس کمک می کند تا پدیده ای را توصیف کند که ممکن است در رابطه میان تحلیلگر و فرد مورد تحلیل قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The healer heals all standard damage for your company as well.
[ترجمه گوگل]شفا دهنده تمام آسیب های استاندارد شرکت شما را نیز التیام می بخشد
[ترجمه ترگمان]التیام دهنده تمام آسیب های استاندارد برای شرکت شما را درمان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We are making two kinds of shield (healer and tank) and one-handed tanking weapons.
[ترجمه گوگل]ما در حال ساخت دو نوع سپر (شفا دهنده و تانک) و سلاح تانک یک دست هستیم
[ترجمه ترگمان]ما دو نوع سپر (شفا دهنده و تانک)و سلاح های خودکار به دست می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

التیام دهنده (اسم)
healer, salver

شفاء دهنده (اسم)
healer, salver

انگلیسی به انگلیسی

• medicine, remedy, healing agent; one who heals sicknesses of the mind or body
a healer is a person who heals people, especially by unconventional methods.

پیشنهاد کاربران

healer = طبیب
doctor = دکتر
شفاده
برای معادلش تو بازی ها مثلا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : heal
✅️ اسم ( noun ) : health / healing / healer / healthiness
✅️ صفت ( adjective ) : healthy / healthful
✅️ قید ( adverb ) : healthily / healthfully
شفادهنده
گاهی منظور، شفادهنده مذهبی است
التیام بخش
درمانگر طبیعی
شفا دهنده ، شفا روحی و احساسی . .
طبیب بومی : با توجه به عقاید گذشتگان که هر کس بایستی با داروهای موقعیت جغرافیایی خودش درمان شود.
طبیب سنتی

بپرس