• : تعریف: one or two earphones and sometimes also a mouthpiece, held to the head by a flexible band.
جمله های نمونه
1. The desk sergeant was listening to her headset.
[ترجمه yeganeh16] افسر نگهبان به هدفون گوش می داد
|
[ترجمه ناهید] افسر نگهبان با هدستش آهنگ گوش میداد.
|
[ترجمه گوگل]گروهبان میز به هدست او گوش می داد [ترجمه ترگمان]افسر نگهبان گوشی to را گوش می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Channel 3 Co-pilot's microphone and headset when using the radio or intercom.
[ترجمه گوگل]میکروفن و هدست کمک خلبان کانال 3 هنگام استفاده از رادیو یا تلفن داخلی [ترجمه ترگمان]کانال ۳ Co - خلبانی و هدست زمانی که از رادیو یا آیفون استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Do not wear a personal stereo headset so that you are unaware if some one comes up behind you.
[ترجمه گوگل]از هدست استریو شخصی استفاده نکنید تا اگر هدستی پشت سر شما آمد، از آن غافل شوید [ترجمه ترگمان]یک هدست شخصی استفاده نکنید تا مطمئن شوید که کسی پشت سر شما می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The headset, which has a 6-foot cable, plugs into the microphone input at the back of the computer.
[ترجمه گوگل]این هدست که دارای یک کابل 6 فوتی است، به ورودی میکروفون در پشت کامپیوتر متصل می شود [ترجمه ترگمان]هدست که یک کابل ۶ فوتی دارد به ورودی میکروفون در پشت کامپیوتر وصل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In fact, at 190 grams, this headset weighs much less than the traditional line of Stax units.
[ترجمه گوگل]در واقع با 190 گرم وزن، وزن این هدست بسیار کمتر از خط سنتی واحدهای Stax است [ترجمه ترگمان]در واقع، در ۱۹۰ گرم این هدست بسیار کم تر از خط سنتی واحدهای Stax است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Tabitha's headset suddenly locked into an ambient channel and began to tinkle with tinny salsa.
[ترجمه گوگل]هدست تابیتا ناگهان در یک کانال محیطی قفل شد و با قلع سالسا شروع به زنگ زدن کرد [ترجمه ترگمان]گوشی Tabitha ناگهان به یک کانال متصل شد و شروع به رفتن با سالسا هم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This headset can enable the pickup of near-field signal but excludes the pickup of undesired far-field noises, thanks to microphone array technology.
[ترجمه گوگل]این هدست می تواند دریافت سیگنال میدان نزدیک را فعال کند، اما به لطف فناوری آرایه میکروفون، دریافت نویزهای نامطلوب میدان دور را حذف می کند [ترجمه ترگمان]این هدست می تواند به استفاده از سیگنال میدان نزدیک کمک کند، اما با استفاده از تکنولوژی آرایه میکروفونی، استفاده از صداهای بسیار دور از میدان را نادیده می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My headset will not enter pairing mode.
[ترجمه گوگل]هدست من وارد حالت جفت شدن نمی شود [ترجمه ترگمان]هدست من وارد حالت جفت نمی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. By putting on a headset, patients will see themselves with two limbs.
[ترجمه گوگل]بیماران با گذاشتن هدست خود را با دو دست و پا می بینند [ترجمه ترگمان]با گذاشتن هدست، بیماران خود را با دو دست خواهند دید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sales Production Bluetooth headset, Bluetooth adapter, and other communications products.
[ترجمه گوگل]فروش تولید هدست بلوتوث، آداپتور بلوتوث و سایر محصولات ارتباطی [ترجمه ترگمان]تولید فروش شامل بلوتوث، آداپتور بلوتوث و دیگر محصولات ارتباطی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Would you like a headset, sir, for the movie and music?
[ترجمه ساغر] ایا شما یک هدست برای موزیک و فیلم دارید
|
[ترجمه گوگل]آیا شما یک هدست برای فیلم و موسیقی می خواهید؟ [ترجمه ترگمان]آقا، آیا شما از این موسیقی و موسیقی خوشتون میاد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Have the habit of headset, plug some miscellaneous, turns a deaf ear.
[ترجمه گوگل]آیا عادت به هدست، وصل کردن برخی از متفرقه، تبدیل گوش کر [ترجمه ترگمان]عادت هدست و وصل کردن یک گوش ناشنوا را داشته باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Refer to your Bluetooth headseta ?s manual to find the passkey for your headset.
[ترجمه گوگل]برای یافتن کلید عبور هدست خود به دفترچه راهنمای هدست بلوتوث خود مراجعه کنید [ترجمه ترگمان]بلوتوث \"Bluetooth headseta\"؟ این دستی است که کلید passkey را برای headset پیدا کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. When packaged, the headset is originally set up to wear on the right ear.
[ترجمه گوگل]هنگامی که هدست بسته بندی می شود، در اصل برای پوشیدن روی گوش راست تنظیم شده است [ترجمه ترگمان]هنگام بسته بندی، هدست در ابتدا در گوش راست نصب می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Invest in a telephone headset for your office phone.
[ترجمه گوگل]روی یک هدست تلفن برای تلفن اداری خود سرمایه گذاری کنید [ترجمه ترگمان]یک هدست تلفنی را برای گوشی موبایل خود سرمایه گذاری کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[سینما] گوشی میکروفن دار
انگلیسی به انگلیسی
• headphones, device having one or two earphones a headset is the same as headphones; used in american english.
پیشنهاد کاربران
گوشی. هدفون مثال: Listening to music by headsets can be harmful to one’s hearing and even brain. گوش دادن به موسیقی با هدفون و گوشی می تواند برای شنوایی و حتی مغز مضر باشد.
سرافزار ۱ - سرافزار: گوشی بهمراه صدابر. بصورت تک گوشی و یا دوگوشی ۲ - سرافزار واقعیت مجازی: شامل صفحه نمایشی که مقابل چشم قرار میگیرد و بعنوان گزینه انتخابی میتواند همراه با گوشی برای شنیدن اصوات باشد
هدفون میکروفن دار
یک نوع هدفونی هست که یک سیمی که شبیه. AUX هست ( تو همین مایه ها ) بهش وصله. ( مثل بقیه بلوتوثی یا برقی نیست و نیاز به شارژ هم نداره )
headset ( عمومی ) واژه مصوب: سرافزار تعریف: مجموعه ای متشکل از یک یا دو گوشی و صدابر
هدفون، هنذفری
به گوشی میکروفن دار خلبانان همheadsetگفته میشه
هدفونی ک میکروفون هم داشتع باشع:|
یک دست هدفون به خصوص هدفونی که میکروفن هم داشته باشه ( هدفون با همه لوازم کنارش مثلا )
a set of headphones, esp one with a microphone fixed to it
دقیقا منم بهت حق میدم ! این مشکل زبان انگلیسیه یا کتابای کانون ؟؟؟
مجموعه ای از هدفون ها مخصوصاً اونهایی که بهشون میکروفون متصل هست یا یه چیزی تو این مایه هاااا😅 ( از خودم اینا رو در نیاوردم این چیزیه که تو کتای3 preنوشته؟!! 🤔 )