1. Instead, lean back against the headrest.
[ترجمه گوگل]در عوض، به پشتی به پشتی سر تکیه دهید
[ترجمه ترگمان]در عوض به عقب تکیه کنید و به the تکیه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A suitcase was on top of her headrest.
3. It had a headrest and was studded with buttons made of bone.
[ترجمه گوگل]پشت سر داشت و با دکمه های استخوانی میخکوب شده بود
[ترجمه ترگمان]یک headrest داشت و با تکمه های ساخته شده از استخوان ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I cozied my head against the headrest.
5. She pushed the headrest back up; she pulled the tassel.
[ترجمه گوگل]او پشت سری را به سمت بالا هل داد منگوله را کشید
[ترجمه ترگمان]لم داد و لم داد و tassel را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Some time soon, Yang says, your car-seat's headrest will have a chip embedded that reads brain signals to know when you're tired. Smart.
[ترجمه گوگل]یانگ میگوید به زودی، پشت سر صندلی ماشین شما یک تراشه تعبیه شده است که سیگنالهای مغز را میخواند تا بفهمد چه زمانی خسته هستید هوشمندانه
[ترجمه ترگمان]بعد از مدتی، یانگ می گوید، headrest صندلی اتومبیل شما یک چیپ خواهد داشت که سیگنال های مغزی را می خواند تا زمانی که خسته هستید را بخواند هوشمند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The headrest should also be adjusted in order to help facilitate good posture.
[ترجمه گوگل]پشت سر نیز باید تنظیم شود تا به راحتی وضعیت بدن کمک کند
[ترجمه ترگمان]The نیز باید برای کمک به تسهیل وضعیت مناسب تنظیم شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The chair reclines and has a padded headrest. It also has a touch-screen control panel and an electrical magnetic coil that is positioned on a precise spot on the patient's head.
[ترجمه گوگل]صندلی تکیه داده و دارای تکیه گاه سر است همچنین دارای یک صفحه کنترل لمسی و یک سیم پیچ مغناطیسی الکتریکی است که روی نقطه ای دقیق روی سر بیمار قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]صندلی reclines و a padded دارد همچنین یک پانل کنترل صفحه لمسی و یک سیم پیچ مغناطیسی الکتریکی دارد که در یک نقطه دقیق بر روی سر بیمار قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. except the headrest locking device,all mecanism have been made.
[ترجمه گوگل]به جز دستگاه قفل پشتی سر، تمام مکانیزم ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]بجز دستگاه locking headrest که همه mecanism ساخته شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You know, this thing has speakers in the headrest ?
[ترجمه گوگل]می دانید، این چیز بلندگو در پشت سری دارد؟
[ترجمه ترگمان]می دونی، این چیز یه بلندگو تو بالشش داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Headrest and pedals can be adjusted to suit the dimension of the users.
[ترجمه گوگل]پشت سر و پدال ها را می توان متناسب با ابعاد کاربران تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]headrest و پدال های pedals را می توان تنظیم کرد تا متناسب با بعد کاربران باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A rolled - up, folded towel as a headrest is better and more practical than a pillow.
[ترجمه گوگل]حوله تا شده به عنوان پشت سر بهتر و کاربردی تر از بالش است
[ترجمه ترگمان]یک حوله پیچیده شده به عنوان a که headrest بهتر از یک نازبالش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. My head snapped back against the headrest.
14. Each child gets their own harness and headrest and the seat can be covered to match the car's existing fabric.
[ترجمه گوگل]هر کودک کمربند و پشت سری مخصوص به خود را دارد و صندلی را می توان پوشاند تا با پارچه موجود ماشین مطابقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هر کودک harness و headrest را می گیرد و صندلی را می توان با پارچه موجود منطبق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید