headquarter


ارکان علوم نظامى : قرارگاه

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: headquarters, headquartering, headquartered
• : تعریف: to locate or situate (an organization, army division, or the like) with a headquarters in a specified location.

- The combat division is headquartered south of the city.
[ترجمه گوگل] مقر لشکر رزمی در جنوب شهر است
[ترجمه ترگمان] بخش نبرد در جنوب شهر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He telephoned the duty officer at regimental headquarters.
[ترجمه گوگل]او با افسر وظیفه در مقر هنگ تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]به ستاد فرمانده هنگ که در ستاد فرمانده هنگ بود تلفن زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All the commanders gathered at the headquarters.
[ترجمه گوگل]همه فرماندهان در مقر جمع شدند
[ترجمه ترگمان]تمام فرماندهان در ستاد فرمانده کل جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bank has its headquarters in Pairs.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی این بانک به صورت جفت است
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی این بانک در حال پر شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The headquarters had been infiltrated by enemy spies.
[ترجمه گوگل]این مقر توسط جاسوسان دشمن نفوذ کرده بود
[ترجمه ترگمان]مرکز فرماندهی به توسط جاسوسان دشمن نفوذ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The company is moving its corporate headquarters from New York to Houston.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال انتقال دفتر مرکزی خود از نیویورک به هیوستون است
[ترجمه ترگمان]این شرکت دفتر مرکزی شرکت خود را از نیویورک به هوستون منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The company's headquarters is/are in Amsterdam.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی این شرکت در آمستردام است
[ترجمه ترگمان]مرکز این شرکت در آمستردام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He sent a coded message to CIA headquarters.
[ترجمه گوگل]او یک پیام رمزگذاری شده به مقر سیا فرستاد
[ترجمه ترگمان]اون یه پیام رمزی به مرکز فرماندهی سازمان سیا فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company wants to situate its headquarters in the north.
[ترجمه گوگل]این شرکت می خواهد دفتر مرکزی خود را در شمال مستقر کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت می خواهد دفاتر مرکزی خود را در شمال خراب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The corporation's headquarters is in Washington.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی این شرکت در واشنگتن است
[ترجمه ترگمان]مقر این شرکت در واشنگتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The company's headquarters is based in New York.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی این شرکت در نیویورک است
[ترجمه ترگمان]مقر این شرکت در نیویورک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The captain applied to headquarters for a transfer.
[ترجمه گوگل]کاپیتان برای انتقال به مقر مراجعه کرد
[ترجمه ترگمان]کاپیتان برای انتقال به ستاد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The diplomatic dispatches were dispatched to the UN Headquarters.
[ترجمه گوگل]اعزام های دیپلماتیک به مقر سازمان ملل متحد ارسال شد
[ترجمه ترگمان]گزارش های دیپلماتیک به مقر سازمان ملل ارسال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The organization has its headquarters in Brussels.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی این سازمان در بروکسل است
[ترجمه ترگمان]سازمان در بروکسل دفتر مرکزی خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They radioed their position to headquarters.
[ترجمه گوگل]آنها موقعیت خود را به صورت رادیویی به ستاد مرکزی اعلام کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها موقعیت خود را به ستاد فرماندهی فرستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They made contact with headquarters by radio.
[ترجمه گوگل]آنها از طریق رادیو با ستاد تماس گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها با رادیو تماس گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• set up a center of operations; be set up in a center of operations

پیشنهاد کاربران

ستاد فرماندهی، مقر فرماندهی، قرارگاه
گوران. ( اِ ) محل اجتماع لشکر. ( ناظم الاطباء ) ( شعوری ج 2 ص 324 ) . || اطاق اجتماع. || برنج بوداده در تنور. || ج ِ گور. ( ناظم الاطباء ) .
مقر، دفتر مرکزی
در تکمیل پیشنهاد Hasan:
headquarterS اسمه و معنیش میشه: دفتر مرکزی، مقر
headquarter فعل هست و معنیش میشه: در جایی دفتر مرکزی و مقر داشتن
The WHO is headquartered in Geneva, Switzerland.
کلمه headquarters درسته ( یه s انتهای کلمه هست ) نه headquarter
و به معنی دفتر مرکزی/مرکز فرماندهی هست.
ساختمان مرکزی
ستاد فرماندهی
هیئت مدیره
اداره کل
اداره مرکزی
دفتر ستادی
دفتر مرکزی
مقر اصلی
دفتر مرکزی
ستاد، مرکز فرماندهی
ادارات مرکزی ( مدیریت )
سرپرستی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس