headlock

/ˈhedlɑːk//ˈhedlɒk/

(کشتی گیری) قفل کردن سر حریف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a wrestling hold in which one opponent's arm is locked around the head of the other.

جمله های نمونه

1. He had him in a headlock.
[ترجمه گوگل]او را در یک قفل سر قرار داده بود
[ترجمه ترگمان] اون رو محکم گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His opponent had him in a headlock .
[ترجمه گوگل]حریف او را در یک هدلاک قرار داده بود
[ترجمه ترگمان] حریف اون رو محکم گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Highlights here was jan Molby giving Speed a headlock and rub of the new haircut, and Wallace being substituted.
[ترجمه گوگل]نکته قابل توجه در اینجا این بود که جان مولبی به اسپید یک هد قفل و مدل موی جدید را زد و والاس جایگزین شد
[ترجمه ترگمان]کاره ای مهم اینجا این بود که جان Molby a را به سرعت زیر بغلم گذاشت و موهای نو را کشید، و والاس جانشین او شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rush of a headlock, a bond between friends—their fights delivered both excitement and social rewards.
[ترجمه گوگل]عجله یک قفل سر، پیوند بین دوستان - دعواهای آنها هم هیجان و هم پاداش اجتماعی به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]هجوم of، پیوندی بین دوستان - their هر دو هیجانی و هم پاداش های اجتماعی را به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So I was around a bunch of 10-year-olds, and I have to say that regressive pull had me in a headlock, " he says. "
[ترجمه گوگل]او می‌گوید، بنابراین من در اطراف یک دسته از بچه‌های 10 ساله بودم و باید بگویم که کشش پس‌رونده مرا در یک قفل سر قرار داده بود
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" من حدود یک گروه از افراد ۱۰ ساله بودم، و باید بگویم که pull regressive مرا زیر بغلم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cut back to fight, Heavy now has the Scout in a headlock. Cuts back to Scout.
[ترجمه گوگل]برای مبارزه کوتاه کنید، هوی اکنون Scout را در یک هدلاک دارد برش به پیشاهنگی
[ترجمه ترگمان]به جنگ برگرد و حالا Heavy Scout ان ها به جیپ عقب نشینی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thus far some readers may be suspicious that I'm trying to wriggle out of Krugman's headlock by changing the terms of the debate.
[ترجمه گوگل]تا اینجا ممکن است برخی از خوانندگان مشکوک باشند که من سعی می‌کنم با تغییر شرایط بحث از قفل کروگمن بیرون بیایم
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ممکن است برخی از خوانندگان شک داشته باشند که من سعی می کنم با تغییر شرایط بحث سر از Krugman wriggle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm aggravated at whatever got me going in the first place, and I've gotten myself in a headlock.
[ترجمه گوگل]من در وهله اول از هر چیزی که باعث شد من به راه بیفتم عصبانی هستم و خودم را در یک قفل قرار داده ام
[ترجمه ترگمان]از هر چیزی که باعث شد من از اول شروع کنم به شدت عصبانی هستم و خودم را محکم به داخل فشار اوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dressed only in his underwear, Ettlin wrestled the bleeding kangaroo, getting it into a headlock and dragging it out of the front door where it disappeared into the bushes.
[ترجمه گوگل]اتلین که فقط لباس زیرش را پوشیده بود، با کانگوروی که در حال خونریزی بود کشتی گرفت، آن را در یک قفل کرد و از در جلویی بیرون کشید، جایی که در بوته ها ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]لباس زیر his را پوشیده بود و در حالی که آن را محکم به یک مشت فشار می داد، آن را از در جلویی بیرون کشید و در میان بوته ها ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to his worldview, our friendly adversary in the Far East has the United States in a headlock, and we should all be stockpiling ?potato seeds and scrambling to learn Mandarin.
[ترجمه گوگل]با توجه به جهان بینی او، دشمن دوست ما در خاور دور، ایالات متحده را در سر دارد، و همه ما باید دانه های سیب زمینی ذخیره کنیم و برای یادگیری ماندارین به تکاپو بیفتیم
[ترجمه ترگمان]با توجه به جهان بینی او، رقیب دوست ما در خاور دور، ایالات متحده را زیر فشار قرار داده است، و ما باید همه را انبار کنیم؟ برای یادگیری زبان ماندارین، بذر سیب زمینی و تلاش برای یادگیری زبان چینی را یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Two other poses were tried and I emerged from the booth to find photos of me as Indiana Jones, a fireman from Backdraft and a wrestler being strangled in a headlock .
[ترجمه گوگل]دو ژست دیگر امتحان شد و من از غرفه بیرون آمدم تا عکس‌هایی از من به عنوان ایندیانا جونز، یک آتش‌نشان از Backdraft و یک کشتی‌گیر در حال خفه شدن در قفل سر پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]دو حالت دیگر نیز امتحان شد و من از غرفه بیرون آمدم تا عکس هایی از من به عنوان \"ایندیانا جونز\" پیدا کنم که یک آتش نشان اهل Backdraft بود و کشتی گیر کشتی in را خفه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was eventually subdued by the homeowner who pinned it to the floor in a headlock and forced it out of the house.
[ترجمه گوگل]در نهایت توسط صاحب خانه مهار شد و آن را در یک قفل سر به زمین چسباند و به زور از خانه بیرون کرد
[ترجمه ترگمان]سرانجام صاحب مهمانخانه که آن را محکم به زمین چسبانده بود و به زور آن را از خانه بیرون آورده بود، آرام گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hold in which a wrestler grasps the head of his opponent (wrestling)

پیشنهاد کاربران

در ورزش کشتی , سر حریف مقابل را محکم گرفتن
گیر کردن ، تحت فشار قرار گرفتن ، محکم ، ضربه

بپرس