headily


با شتاب، عجولانه، نسنجیده، خودسرانه، باهیجان، مستانه، سرمستانه

جمله های نمونه

1. But did they talk headily around the conference table?
[ترجمه گوگل]اما آیا آنها با سر و صدا در اطراف میز کنفرانس صحبت کردند؟
[ترجمه ترگمان]اما آیا آن ها در اطراف میز کنفرانس با هم صحبت می کردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is big on thrills and headily grapey with a lush sweetness.
[ترجمه گوگل]هیجانی بزرگ و انگور انگوری با شیرینی سرسبز است
[ترجمه ترگمان]آن بزرگ روی thrills و headily grapey با یک شیرینی پر از شکوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These headily swift changes in a country which the Chinese had always regarded as a 'little brother' gave Chinese reformers plenty of material for consideration.
[ترجمه گوگل]این تغییرات سرسام آور در کشوری که چینی ها همیشه آن را "برادر کوچک" می دانستند، به اصلاح طلبان چینی مطالب زیادی برای بررسی داد
[ترجمه ترگمان]این تغییرات سریع در کشوری که چینی ها همیشه آن را به عنوان برادر کوچک تلقی می کردند، بسیاری از مواد مورد توجه را به اصلاح طلبان چینی می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. None is of freedom or of life deserving unless headily conquers in anew.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از آزادی یا زندگی مستحق زندگی نیست، مگر اینکه سرسختانه در یک بار دیگر پیروز شود
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از آن ها از آزادی و یا از زندگی سزاوار نیست مگر آنکه headily دوباره پیروز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those who think of the 21st century as a headily unprecedented rush of innovation should pause to consider the first half of the 19th.
[ترجمه گوگل]کسانی که قرن بیست و یکم را یک هجوم بی‌سابقه نوآوری می‌دانند، باید برای بررسی نیمه اول قرن نوزدهم مکث کنند
[ترجمه ترگمان]کسانی که در قرن بیست و یکم به عنوان یک هجوم بی سابقه از نوآوری فکر می کنند باید مکث کنند تا نیمه اول قرن نوزدهم را در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• precipitously, rashly, impetuously

پیشنهاد کاربران

بپرس