1. he jumped headfirst into the lake
او با سر پرید توی دریاچه.
2. She dived headfirst into the pool.
[ترجمه گوگل]او با سر به داخل استخر شیرجه زد
[ترجمه ترگمان]او با سربه استخر شیرجه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You shouldn't rush headfirst into starting your own business without proper advice.
[ترجمه گوگل]برای راه اندازی کسب و کار خود بدون مشاوره مناسب نباید عجله کنید
[ترجمه ترگمان]تو نباید عجله کنی که کار خودت رو بدون مشورت درست شروع کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Lucky curled headfirst through that roof opening and then let himself drop without injury into the hayloft.
[ترجمه گوگل]لاکی با سر از آن دهانه سقف عبور کرد و سپس بدون آسیب دیدگی به داخل انبار علوفه افتاد
[ترجمه ترگمان]شانس با کله توی دریچه باز شد و سپس خودش را رها کرد تا وارد انبار علوفه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. HeadFirst : Welcome Decorator Pattern. We've heard that you've been a bit down on yourself lately?
[ترجمه گوگل]HeadFirst: الگوی دکوراتور خوش آمدید شنیدهایم که اخیراً کمی نسبت به خودتان دلسرد شدهاید؟
[ترجمه ترگمان]به Pattern Decorator خوش آمدید ما شنیدیم که این اواخر کمی روی خودت بوده ای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After being well - equipped, jumpers leap headfirst from bridges, towers, cranes, and even air balloons.
[ترجمه گوگل]پس از مجهز شدن، پرشها با سر از روی پلها، برجها، جرثقیلها و حتی بالنهای هوا میپرند
[ترجمه ترگمان]این شرکت پس از مجهز شدن به تجهیزات، از پل ها، برج ها، جرثقیل ها و حتی بادکنک های هوا وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. My heart almost stops as he plunges headfirst.
[ترجمه گوگل]وقتی او با سر فرو می رود، قلبم تقریباً می ایستد
[ترجمه ترگمان]وقتی با سربه سرش شیرجه می رود، قلبم تقریبا متوقف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Jim plunged headfirst into the restaurant business.
[ترجمه گوگل]جیم با سر وارد تجارت رستوران شد
[ترجمه ترگمان]جیم با سربه کار رستوران افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Dive: To plunge, especially headfirst into water.
[ترجمه گوگل]غواصی: فرو رفتن، به خصوص با سر در آب
[ترجمه ترگمان]شیرجه زدن: شیرجه زدن، به خصوص با کله در آب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. My mate dived headfirst through a window and I ran down the hallway.
[ترجمه گوگل]همسرم با سر از پنجره شیرجه زد و من از راهرو دویدم
[ترجمه ترگمان]رفیق من با سربه یک پنجره شیرجه رفت و من از راهرو پایین دویدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He lost his balance, and pitched out of the window headfirst.
[ترجمه گوگل]تعادلش را از دست داد و با سر از پنجره بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]تعادلش را از دست داد و با سربه پنجره اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He pulled the black bit of thread attached to the beak, and the bird slid out of its tube headfirst.
[ترجمه گوگل]او تکه نخ سیاهی که به منقار چسبیده بود را کشید و پرنده با سر از لوله خود خارج شد
[ترجمه ترگمان]تکه سیاه نخ را به منقار وصل کرد و پرنده با کله از لوله آن بیرون سرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He could only watch helplessly as Paula was hurled headfirst into the canoe floating nearby.
[ترجمه گوگل]او فقط میتوانست با درماندگی تماشا کند که پائولا با سر به داخل قایق رانی شناور در نزدیکی پرتاب شد
[ترجمه ترگمان]فقط می توانست با درماندگی نگاه کند، همان طور که پائولا با سربه داخل قایق که در آن نزدیکی شناور بود، ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He plunged head first into the stream.
[ترجمه گوگل]او ابتدا سرش را در جوی آب فرو برد
[ترجمه ترگمان]اول سرش را در آب فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He fell head first down the stairs.
16. He dived head first into the water.
[ترجمه گوگل]او ابتدا سرش را در آب فرو برد
[ترجمه ترگمان]او اول سرش را در آب فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She got divorced and rushed head first into another marriage.
[ترجمه گوگل]او طلاق گرفت و با عجله وارد ازدواج دیگری شد
[ترجمه ترگمان]او طلاق گرفت و اول سر خود را به یک ازدواج دیگر کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. She fell head first down the stairs.
19. He overbalanced and fell head first.
[ترجمه گوگل]او تعادل بیش از حد داشت و ابتدا سرش به زمین افتاد
[ترجمه ترگمان]کمی تعادلش را به دست آورد و سرش را به روی خود انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Don't go down the slide head first.
21. The 16-year-old passenger was flung from the vehicle head first into a metal fence.
[ترجمه گوگل]سرنشین 16 ساله ابتدا از سر خودرو به داخل نرده فلزی پرتاب شد
[ترجمه ترگمان]این مسافر ۱۶ ساله از ابتدا به یک نرده فلزی پرتاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. After lunch, Emma went head first into the deep bottom drawer, looking for something.
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار، اِما ابتدا به کشوی عمیق پایینی رفت و دنبال چیزی گشت
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار، اما اول به ته کشوی پایینی رفت و دنبال چیزی می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. They just went in head first and was swallowed up in the road.
[ترجمه گوگل]آنها فقط ابتدا وارد سر شدند و در جاده بلعیده شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط اول به سر رسیدند و در جاده فرو رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. She totters forward, in she goes Head first, and last of all her toes.
[ترجمه گوگل]او به سمت جلو تکان میخورد، اول سر و آخر از همه انگشتان پا میرود
[ترجمه ترگمان]تل و تل و تل و خوران به جلو گام برمی دارد، اول از همه جلو می رود و آخرین پایش را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. She was at least head first in this world when the auxiliary nurse rushed in and caught the rest of her.
[ترجمه گوگل]او حداقل در این دنیا اول بود که پرستار کمکی با عجله وارد شد و بقیه او را گرفت
[ترجمه ترگمان]در این دنیا، وقتی پرستار کمکی به داخل هجوم آورد و بقیه را غافلگیر کرد، او حداقل در این دنیا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Don't plunge head first into another person's room.
[ترجمه گوگل]ابتدا سر را در اتاق شخص دیگری فرو نکنید
[ترجمه ترگمان]اول سر خود را به اتاق شخص دیگری فرو نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. A stranger plunged head first into my room.
[ترجمه گوگل]یک غریبه ابتدا سر در اتاق من فرو کرد
[ترجمه ترگمان]یک غریبه سرش را به داخل اتاق من پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید