head wind

/ˈhedwɪnd//hedwɪnd/

معنی: باد مخالف، باد روبرو
معانی دیگر: (بادی که مخالف جهت حرکت هواپیما یا کشتی و غیره می وزد) باد مخالف، باد ناهمسو، کژوژ، باد روبرو، باد مخالف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a wind that blows opposite to the course of a ship, aircraft, or the like.

جمله های نمونه

1. The headwind chapped the cyclist's lips.
[ترجمه گوگل]باد مخالف لب های دوچرخه سوار را ترکید
[ترجمه ترگمان]The لبه ای دوچرخه سوار را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The runners had to battle against a stiff/strong headwind.
[ترجمه گوگل]دوندگان مجبور بودند با باد مخالف سفت/قوی مبارزه کنند
[ترجمه ترگمان]دوندگان مجبور شدند با یک headwind محکم و محکم مبارزه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He ran 0seconds into a headwind.
[ترجمه گوگل]او 0 ثانیه با باد مخالف دوید
[ترجمه ترگمان]او ۰ ثانیه به سمت headwind رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Encountering a headwind at night is a worry.
[ترجمه گوگل]مواجهه با باد مخالف در شب یک نگرانی است
[ترجمه ترگمان]روبرو شدن با a در شب جای نگرانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Globalisation is creating an insurmountable headwind for growth in the west.
[ترجمه گوگل]جهانی شدن یک باد مخالف غیرقابل حل برای رشد در غرب ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]جهانی شدن در حال ایجاد یک headwind غیرقابل رفع برای رشد در غرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sunny conditions in temperatures below zero can suddenly turn to biting conditions in a strong headwind.
[ترجمه گوگل]شرایط آفتابی در دمای زیر صفر می تواند به طور ناگهانی در یک باد مخالف شدید به شرایط گزنده تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]شرایط سانی در دماهای زیر صفر به طور ناگهانی می تواند به شرایط گاز گرفتن در یک headwind قوی تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The first two left the ground at almost the same instant and climbed easily with the help of the headwind.
[ترجمه گوگل]دو نفر اول تقریباً در همان لحظه زمین را ترک کردند و با کمک باد مخالف به راحتی بالا رفتند
[ترجمه ترگمان]دو نفر اول در همان لحظه زمین را ترک کردند و به آسانی با کمک of از جلو حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They found their way inside the collar of my coat as I trekked along Dudhope Terrace against a strong headwind.
[ترجمه گوگل]آنها راه خود را به داخل یقه کت من پیدا کردند که من در امتداد تراس Dudhope در برابر باد شدید راه می رفتم
[ترجمه ترگمان]همچنان که در امتداد خیابان Dudhope در مقابل باده ای قوی که از جلو می وزید، راه خود را در یقه کتم پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wind direction is quite changeable, and usually provides either a headwind or a tailwind on the main straight.
[ترجمه گوگل]جهت باد کاملاً متغیر است و معمولاً یک باد مخالف یا یک باد در سمت راست اصلی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]جهت باد کاملا قابل تغییر است و معمولا either یا a را در مسیر اصلی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ireland is planning budget cuts for next year of 8% of GDP; any economy would struggle against that headwind.
[ترجمه گوگل]ایرلند در حال برنامه ریزی برای کاهش بودجه برای سال آینده به میزان 8 درصد از تولید ناخالص داخلی است هر اقتصادی با این باد مخالف مبارزه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]ایرلند برای سال آینده ۸ درصد از تولید ناخالص داخلی را برنامه ریزی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The commodity market may also be a long - term headwind for the global economy.
[ترجمه گوگل]بازار کالا همچنین ممکن است یک باد مخالف بلندمدت برای اقتصاد جهانی باشد
[ترجمه ترگمان]بازار کالا همچنین می تواند یک headwind بلند مدت برای اقتصاد جهانی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rain tapered after about 30 minutes but a cold headwind hampered the nearly 2870 runners.
[ترجمه گوگل]بارش باران پس از حدود 30 دقیقه کاهش یافت، اما یک باد سرد مخالف حدود 2870 دونده را مختل کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از ۳۰ دقیقه باران به تدریج کم شد اما سرمای شدید مانع runners nearly شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now that trend has been reversed, with growing demand in countries like China and India turning globalization from an inflation headwind to a tailwind.
[ترجمه گوگل]اکنون این روند معکوس شده است، با افزایش تقاضا در کشورهایی مانند چین و هند که جهانی شدن را از یک باد مخالف تورم به باد دنباله تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این روند معکوس شده است و تقاضا در کشورهایی مانند چین و هند در حال تبدیل شدن به جهانی شدن از تورم ناشی از تورم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باد مخالف (اسم)
crosswind, headwind

باد روبرو (اسم)
headwind

تخصصی

[نساجی] پیش پیچ - جلو پیچ
[آب و خاک] وزش باد از روبرو

انگلیسی به انگلیسی

• wind which blows from the direction in which a ship or aircraft is moving
wind blowing opposite the course of a moving object (ship, airplane, etc.)
a headwind is a wind blowing in the opposite direction to the way you are moving.

پیشنهاد کاربران

سد و مانع، عامل بازدارندۀ پیشرفت اقتصادی، محذورات تجاری، گیر مالی
a wind blowing in the opposite direction to the one you are moving in:
The runners had to battle against a stiff/strong headwind
باد مخالف

بپرس