پیش رفتن ( در مسیر خاصی )
به جایی رفتن، برای انجام کاری رفتن
Head to bed now, I'll wash the dishes
سلام بچه ها من یه دوستم آمریکایی دارم وقتی میخواد بگه می خوام جایی برم میگه :
head to
I am going to head to work
در مسیرِ جایی بودن
مثل اینکه بگی من تو مسیرم به مدرسه.
I'm heading to the school.
مثل اینکه بگی من تو مسیرم به مدرسه.
رفتن ب جایی
مثلا
Head to English class
رفتن به کلاس انگلیسی
مثلا
رفتن به کلاس انگلیسی
سر زدن. ی سری هم به فلان جا زدن
رفتن به جایی