head out
تخصصی
پیشنهاد کاربران
بیرون رفتن
let s head out : بزن بریم
I'm 'bout to head out که یعنی I'm about to leave my current location and travel to another
از جای خارج شدن
رفتن، عازم شدن
A line of trucks were heading out of the town.
یکسری کامیون پشت سرهم داشتند از شهر می رفتند بیرون.
یکسری کامیون پشت سرهم داشتند از شهر می رفتند بیرون.
1 - راهی شدن، عازم سفری شدن، رهسپار شدن!
The ship was heading out to sea
کشتی داشت راهی دریا میشد.
2 - دنبال کردن، تعقیب کردن، پشت سر کسی رفتن. ( Head out after )
A police car headed out after the car thieves
... [مشاهده متن کامل]
یک ماشین پلیس، ماشین دزدها ( سارقان اتومبیل ) را تعقیب کرد.
3 - بیرون رفتن، خارج شدن، محل یا جایی را ترک کردن ( البته بیشتر به شکل عامیانه ای )
Alright, guys, it's time to head out
خیلی خب بچه ها، وقت بیرون رفتنه/ وقتشه که بزنیم بیرون!
کشتی داشت راهی دریا میشد.
2 - دنبال کردن، تعقیب کردن، پشت سر کسی رفتن. ( Head out after )
... [مشاهده متن کامل]
یک ماشین پلیس، ماشین دزدها ( سارقان اتومبیل ) را تعقیب کرد.
3 - بیرون رفتن، خارج شدن، محل یا جایی را ترک کردن ( البته بیشتر به شکل عامیانه ای )
خیلی خب بچه ها، وقت بیرون رفتنه/ وقتشه که بزنیم بیرون!
راهی شدن
عازم شدن
دنبال کسی رفتن - مسافرت رفتن
حرکت کردن بسوی چیزی یا کسی، راهی شدن