head in the clouds

پیشنهاد کاربران

مثل کبک که سرش رو زیر برف میکند
To have your head in the clouds
یعنی تو ابرها بودن، غرق رویا بودن، به اصطلاح تو باغ نبودن ( از دور و بر یا حقایق بی خبر بودن )
با on cloud nine که به معنی خوشحالی و شعف هست اشتباه نگیرید.
day dreaming . . having impractical ideas or dreams
تو خیالات خودشه . . . . رویاهای غیرواقع بینانه داره
برای اشاره به کسی که حواسش پرته و غرق رویا خیال بافی
به اصطلاح تو جمع نیست!
سر به هوا بودن، حواس پرت بودن
absent - minded
unrealistic
( عامیانه - تداعی منفی ) الکی خوش، ( به طور غیر واقع بینانه ) سرگرم اندیشه ها یا امیال خود.
اصطلاح:سر در ابر ها داشتن،
سرو زیر برف فرو کردن.
مثلا وقتی میگیم انگار تو ابرایی

بپرس