اسم ( noun )
• (1) تعریف: a collection in the air of very fine particles, as of mist, smoke, or dust, that partly obscures vision of distant objects.
• مشابه: fog, fume
• مشابه: fog, fume
- Without this haze, we could see the mountains from here.
[ترجمه گوگل] بدون این مه میتوانیم کوهها را از اینجا ببینیم
[ترجمه ترگمان] بدون این مه، می توانستیم کوه ها را از اینجا ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بدون این مه، می توانستیم کوه ها را از اینجا ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an unclear or confused state, esp. of one's mind or emotions.
• مشابه: fog, muddle, trance
• مشابه: fog, muddle, trance
- My mind was in a haze, and I simply couldn't make any decisions.
[ترجمه گوگل] ذهنم در هاله ای از ابهام بود و نمی توانستم هیچ تصمیمی بگیرم
[ترجمه ترگمان] ذهنم در هاله ای از مه فرورفته بود، و من نمی توانستم هیچ تصمیمی بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ذهنم در هاله ای از مه فرورفته بود، و من نمی توانستم هیچ تصمیمی بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The tragedy left him in a haze for months.
[ترجمه Melika] این تراژدی او را ماه ها در هاله ای از ابهام رها کرد|
[ترجمه گوگل] این فاجعه او را برای ماه ها در هاله ای از ابهام قرار داد[ترجمه ترگمان] این تراژدی او را ماه ها در هاله ای از دود رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hazes, hazing, hazed
مشتقات: hazer (n.)
حالات: hazes, hazing, hazed
مشتقات: hazer (n.)
• : تعریف: to subject (someone, esp. a newcomer) to abusive treatment or to humiliating pranks or teasing, often as part of an initiation ceremony.
- The students who had hazed the freshmen were suspended from school.
[ترجمه گوگل] دانشآموزانی که دانشآموزان سال اول را اذیت کرده بودند از مدرسه محروم شدند
[ترجمه ترگمان] دانشجویانی که hazed را اخراج کرده بودند از مدرسه به حالت تعلیق درآمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دانشجویانی که hazed را اخراج کرده بودند از مدرسه به حالت تعلیق درآمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some fraternities haze their new pledges during what they call "hell week."
[ترجمه نیک باور] برخی انجمن های برادری در زمانی که �هفته جهنمی� می نامند، متعهدان جدید خود را آزمون می کنند.|
[ترجمه گوگل] برخی از برادری ها تعهدات جدید خود را در طول آنچه "هفته جهنمی" می نامند، ابهام می کنند[ترجمه ترگمان] برخی از اعضای انجمن وعده های جدید خود را در طی آنچه که \"هفته جهنم\" می نامند، به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید