کلی کار سخت پیش رو داشتن، یه عالمه کار ( طاقت فرسا ) داشتن.
مواجه شدن با یک وظیفه یا کار مشکل که نیاز به تلاش زیاد در مدت زمان کوتاه دارد
کارِت درومده.
کارم درومده و . . .
We have to paint the entire house this weekend. We've got our work cut out for us.
آخر هفته باید تمام خونه رو رنگ بزنیم. کارمون درومده!
کارم درومده و . . .
آخر هفته باید تمام خونه رو رنگ بزنیم. کارمون درومده!