have one's way
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
در اینجا چند جمله با معانی و همایندهای رایج "have one's way" یا "get one's way" همراه با ترجمه فارسی آنها آورده شده است:
- - -
۱. به خواسته خود رسیدن / حرف خود را به کرسی نشاندن
این رایج ترین معنی این اصطلاح است و برای زمانی به کار می رود که فردی با پافشاری یا زورگویی به خواسته اش می رسد.
... [مشاهده متن کامل]
English: The child cried until he had his way and got the toy.
فارسی: بچه آنقدر گریه کرد تا به خواسته اش رسید و اسباب بازی را گرفت.
English: She always gets her way in the end because she never gives up.
فارسی: او همیشه در نهایت حرفش را به کرسی می نشاند چون هیچ وقت تسلیم نمی شود.
English: Don't let him have his way this time; you need to stand your ground.
فارسی: اینبار نگذار حرف او برنده شود؛ باید بر مواضعت ایستادگی کنی.
- - -
۲. به روش خود انجام دادن چیزی
این معنی بر انجام کار به شیوه و روش دلخواه فرد تأکید دارد.
English: He's a stubborn designer; he always insists on having his way with the projects.
فارسی: او یک designer سرسخت است؛ همیشه اصرار دارد که پروژه ها را به روش خودش انجام دهد.
English: I let her have her way with organizing the event, and it turned out beautifully.
فارسی: گذاشتم کار سازماندهی مراسم را به روش خودش انجام دهد و نتیجه فوق العاده شد.
- - -
۳. به دیگری زور گفتن / از کسی سوء استفاده کردن ( اغلب با "with" )
این معنی منفی تر است و برای تسلط یا سوء استفاده از کسی یا چیزی به کار می رود.
English: The bully had his way with the younger kids on the playground.
فارسی: زورگو با بچه های کوچک تر در زمین بازی رفتار زننده ای داشت/آنها را اذیت می کرد.
English: The invaders had their way with the captured city.
فارسی: مهاجمان هر کاری که خواستند با شهر تسخیرشده انجام دادند ( به آن آسیب زدند ) .
به خواسته خود رسیدن Have/Get one's way همیشه حرفش را به کرسی می نشاند.
به روش خود انجام دادن Have one's way with [something] گذاشتم اتاق را به سلیقه خودش مرتب کند.
زورگویی یا سوء استفاده Have one's way with [someone] نگذار هر طور که می خواهد با تو رفتار کند.
این اصطلاح معمولاً بار معنایی خودرأیی، لجبازی یا سوء استفاده از قدرت را دارد و نشان می دهد فرد با اراده قوی یا زور به خواسته خود رسیده است.
deepseek
- - -
۱. به خواسته خود رسیدن / حرف خود را به کرسی نشاندن
این رایج ترین معنی این اصطلاح است و برای زمانی به کار می رود که فردی با پافشاری یا زورگویی به خواسته اش می رسد.
... [مشاهده متن کامل]
فارسی: بچه آنقدر گریه کرد تا به خواسته اش رسید و اسباب بازی را گرفت.
فارسی: او همیشه در نهایت حرفش را به کرسی می نشاند چون هیچ وقت تسلیم نمی شود.
فارسی: اینبار نگذار حرف او برنده شود؛ باید بر مواضعت ایستادگی کنی.
- - -
۲. به روش خود انجام دادن چیزی
این معنی بر انجام کار به شیوه و روش دلخواه فرد تأکید دارد.
فارسی: او یک designer سرسخت است؛ همیشه اصرار دارد که پروژه ها را به روش خودش انجام دهد.
فارسی: گذاشتم کار سازماندهی مراسم را به روش خودش انجام دهد و نتیجه فوق العاده شد.
- - -
۳. به دیگری زور گفتن / از کسی سوء استفاده کردن ( اغلب با "with" )
این معنی منفی تر است و برای تسلط یا سوء استفاده از کسی یا چیزی به کار می رود.
فارسی: زورگو با بچه های کوچک تر در زمین بازی رفتار زننده ای داشت/آنها را اذیت می کرد.
فارسی: مهاجمان هر کاری که خواستند با شهر تسخیرشده انجام دادند ( به آن آسیب زدند ) .
به خواسته خود رسیدن Have/Get one's way همیشه حرفش را به کرسی می نشاند.
به روش خود انجام دادن Have one's way with [something] گذاشتم اتاق را به سلیقه خودش مرتب کند.
زورگویی یا سوء استفاده Have one's way with [someone] نگذار هر طور که می خواهد با تو رفتار کند.
این اصطلاح معمولاً بار معنایی خودرأیی، لجبازی یا سوء استفاده از قدرت را دارد و نشان می دهد فرد با اراده قوی یا زور به خواسته خود رسیده است.
رسیدن یا داشتن چیزی که میخوای
کارها با میل و خواسته خود پیش رفتن یا تمام شدن
کارها با میل و خواسته خود پیش رفتن یا تمام شدن
به میل طرف بودن،
If I have my way اگه به من باشه، اگر با انتخاب من باشه
If I have my way اگه به من باشه، اگر با انتخاب من باشه
حرف خود را به کرسی نشاندن