انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
موقعیتی که طرف خیلی سرش شلوغه یا خیلی گرفتاره ( مشغول کاره )
یک خروار کار داشتن
... [مشاهده متن کامل]
( صحبت در مورد مرگ است )
جسی: نمی دونی چه موقع اتفاق میافته. مثل یک فیلم ترسناکه.
مامان: آره یواشکی من رو مثل قاتل فراری تعقیب میکنه، در حیاط پشتی مخفی میشه و منتظر میمونه تا یک خروار کار ریخته باشه روی سرم. اون موقع کار خودش رو انجام میده و وقتی من نمیشناسمش چه جوری از خودم محافظت کنم؟
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #شب بخیر مادر# اثر مارشا نورمن.
دستم بنده ، کار دارم
به اندازه کافی کار داشتن
?A: Do you want me to speak him
. B: No , I'll do it . I think you have your hands full here
A : میخواهی من باهاش حرف بزنم؟
B: نه من حرف میزنم . فکر میکنم تو اینجا به اندازه کافی کار داری .
A : میخواهی من باهاش حرف بزنم؟
B: نه من حرف میزنم . فکر میکنم تو اینجا به اندازه کافی کار داری .