have it out with

پیشنهاد کاربران

بحث کردن سر موضوعی ناخوشایند با کسی برای رفع مشکل
برای رفع مشکل با کسی صحبت کردن
I had it out with them to stop complaining all day.
Have it out with با مشکل مواجه شدن و دعوا کردن.
نزاع کردن با . . . .
To have an argument, verbal fight, or frank discussion ( with someone ) , especially to settle something that has caused anger, frustration, or annoyance
دعوا کردن
حرفها را زدن
سنگ ها را واکندن
...
[مشاهده متن کامل]

Tom and his friend are always having it out.
تام و دوستش همیشه با هم دعوا میکنند.
He decided to have it out with Rose there and then.
او تصمیم گرفت هرچه سریعتر حرفاشو با رز بزنه.

دعوا کردن با. . .
نزاع
مطرح کردن مسله مورد اختلاف و حل و فصل و بحث پیرامون آن
I am going to have it out with him this evening
تصمیم دارم مسله را امروز بعد از ظهر با اون مرد حل و فصل کنم
منازعه کردن
موضوعی در میون گذاشتن با دیگران
حل کردن اختلاف

بپرس