have bigger fish to fry

پیشنهاد کاربران

Idiom - informal :
Have other fish to fry
کارهای مهمتری برای انجام داشتن
وقت برای توجه به مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، نداشتن
به عنوان نمونه:
I can't deal with this now - I've got bigger fish to fry
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/have-other-bigger-fish-to-fry• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/have-bigger-other-fish-to-fry
کار مهم ترین داشتن
کار مهمتر/واجبتری برای انجام داشتن ( در مقایسه با مسائل کم اهمیت تر )
To have more pressing things to attend to in coparision to other current trivial matters/issues
کار مهم تری برای انجام دادن، داشتن.
کار مهمی داشتن

بپرس