🔸 معادل فارسی:
• چشم چران بودن
• تمایل به نگاه کردن به دیگران ( غیر از شریک عاطفی )
• بی وفایی ذهنی یا بصری
• در زبان محاوره ای: چشم چرونی کردن، چشم دنبال کسی بودن
- - -
** ( محاوره ای – اصلی ) :** داشتن تمایل به نگاه کردن یا توجه کردن به افراد جذاب دیگر، حتی وقتی در یک رابطه ی متعهد هستی.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: He has a wandering eye, even though he’s married.
او چشم چران است، حتی با اینکه ازدواج کرده.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
be unfaithful – be flirtatious – ogle – cheat – be a philanderer – have roving eyes
- - -
## 🔸 مثال ها:
• She worries that her husband has a wandering eye.
او نگران است که شوهرش چشم چران باشد.
• Having a wandering eye can damage trust in a relationship.
چشم چرانی می تواند اعتماد در رابطه را از بین ببرد.
• He was accused of having a wandering eye at the party.
او در مهمانی به چشم چرانی متهم شد.
• چشم چران بودن
• تمایل به نگاه کردن به دیگران ( غیر از شریک عاطفی )
• بی وفایی ذهنی یا بصری
• در زبان محاوره ای: چشم چرونی کردن، چشم دنبال کسی بودن
- - -
** ( محاوره ای – اصلی ) :** داشتن تمایل به نگاه کردن یا توجه کردن به افراد جذاب دیگر، حتی وقتی در یک رابطه ی متعهد هستی.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: He has a wandering eye, even though he’s married.
او چشم چران است، حتی با اینکه ازدواج کرده.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
- - -
## 🔸 مثال ها:
او نگران است که شوهرش چشم چران باشد.
چشم چرانی می تواند اعتماد در رابطه را از بین ببرد.
او در مهمانی به چشم چرانی متهم شد.