have a side piece

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
• داشتن معشوقه ی پنهانی
• رابطه ی خارج از تعهد
• خیانت عشقی
- - -
** ( محاوره ای – اصلی ) :** داشتن یک شریک عشقی یا جنسی پنهانی در کنار رابطه ی اصلی.
- مثال: He was accused of having a side piece.
...
[مشاهده متن کامل]

او به داشتن معشوقه ی پنهانی متهم شد.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
mistress – lover – affair – extramarital partner – side chick ( slang ) – fling
- - -
• در رسانه ها و موسیقی رپ/هیپ هاپ آمریکایی، �side piece� اصطلاحی رایج برای اشاره به معشوقه ی پنهانی است.
- - -
## 🔸 مثال ها:
• He admitted to having a side piece while married.
او اعتراف کرد که در دوران ازدواج معشوقه ی پنهانی داشته است.
• Many celebrities are rumored to have side pieces.
شایعه شده که بسیاری از مشاهیر معشوقه های پنهانی دارند.
• Having a side piece can destroy trust in a relationship.
داشتن معشوقه ی پنهانی می تواند اعتماد در رابطه را نابود کند.