🔸 معادل فارسی:
• خیلی خوش گذراندن
• حسابی خندیدن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** تجربه ی زمان بسیار سرگرم کننده و پرخنده.
- مثال: *We had a riot at the party. *
... [مشاهده متن کامل]
ما در مهمانی **خیلی خوش گذراندیم و خندیدیم**.
2. ** ( تصویری – کاربردی ) :** Riot در اصل به معنای شورش یا آشوب است، اما در محاوره به معنای چیزی خیلی بامزه و خنده دار آمده.
- مثال: *The show was a riot—we laughed all night. *
نمایش **خیلی بامزه بود**—تمام شب خندیدیم.
- - -
🔸 مترادف ها:
have fun – have a blast – have a hoot – laugh a lot – enjoy oneself
- - -
🔸 مثال ها:
• *They had a riot on their trip to Paris. *
آن ها در سفر به پاریس **خیلی خوش گذراندند**.
• *We had a riot playing cards last night. *
ما دیشب با بازی ورق **خیلی خوش گذراندیم**.
• *The comedian was a riot—we couldn’t stop laughing. *
کمدین **خیلی بامزه بود**—نمی توانستیم جلوی خنده مان را بگیریم.
• خیلی خوش گذراندن
• حسابی خندیدن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** تجربه ی زمان بسیار سرگرم کننده و پرخنده.
- مثال: *We had a riot at the party. *
... [مشاهده متن کامل]
ما در مهمانی **خیلی خوش گذراندیم و خندیدیم**.
2. ** ( تصویری – کاربردی ) :** Riot در اصل به معنای شورش یا آشوب است، اما در محاوره به معنای چیزی خیلی بامزه و خنده دار آمده.
- مثال: *The show was a riot—we laughed all night. *
نمایش **خیلی بامزه بود**—تمام شب خندیدیم.
- - -
🔸 مترادف ها:
- - -
🔸 مثال ها:
آن ها در سفر به پاریس **خیلی خوش گذراندند**.
ما دیشب با بازی ورق **خیلی خوش گذراندیم**.
کمدین **خیلی بامزه بود**—نمی توانستیم جلوی خنده مان را بگیریم.