have a lot on your plate

پیشنهاد کاربران

مشغله داشتن ، درگیر بودن
مشغول بودن
هزار تا کار ریخته سرم
Have lots of things that need to get done
Too busy
Have lot of thing that need to get done
معنی فارسی سر شلوع بودن
Be busy
خیلی سرتون شلوغه - خیلی درگیر هستین ( کارها و مشکلات زیادی هست که باید بهشون رسیدگی بشه )

بپرس