have a gift for

جمله های نمونه

1. Nora has a gift for singing.
[ترجمه گوگل]نورا استعداد خوانندگی دارد
[ترجمه ترگمان]نورا \"یه هدیه برای خوندن داره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has a gift for poetry.
[ترجمه گوگل]او استعداد شعری دارد
[ترجمه ترگمان]او یک هدیه برای شعر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She has a gift for parody.
[ترجمه گوگل]او هدیه ای برای تقلید دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه هدیه مسخره برای مسخره کردن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has a gift for mimicry.
[ترجمه گوگل]او استعداد تقلید دارد
[ترجمه ترگمان]استعداد تقلید کردن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She has a gift for storytelling.
[ترجمه گوگل]او استعداد داستان سرایی دارد
[ترجمه ترگمان]او یک هدیه برای داستان سرایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has a gift for pastiche.
[ترجمه گوگل]او یک هدیه برای پاستی دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه هدیه برای \"pastiche\" داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has a gift for languages.
[ترجمه گوگل]او استعداد زبان دارد
[ترجمه ترگمان]او یک هدیه برای زبان ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Horton knew, he said, that Truitte had a gift for building walls around himself.
[ترجمه گوگل]او گفت که هورتون می‌دانست که ترویت استعدادی برای ساختن دیوارهای اطراف خود دارد
[ترجمه ترگمان]او گفت: هورتون می دونست که Truitte یه هدیه برای دیواره ای اطراف خودش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He had a gift for the unexpected word and an unusually wide range of knowledge.
[ترجمه گوگل]او استعدادی برای کلمه غیرمنتظره و طیف گسترده ای از دانش داشت
[ترجمه ترگمان]او یک هدیه برای لغت غیر منتظره و یک رشته دانش فوق العاده بزرگ داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Elena sure has a gift for telling stories.
[ترجمه گوگل]النا مطمئناً استعدادی برای گفتن داستان دارد
[ترجمه ترگمان] الینا یه هدیه برای تعریف کردن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It wasn't her fault if she had a gift for putting her foot in it.
[ترجمه گوگل]اگر او برای گذاشتن پایش در آن هدیه ای داشت تقصیر او نبود
[ترجمه ترگمان]تقصیر او نبود که این استعداد را داشت که پایش را در آن بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was recognized as having a gift for languages.
[ترجمه گوگل]او به عنوان استعدادی برای زبان شناخته شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک هدیه برای زبان ها شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She had a gift for explaining how the mundane transactions of everyday living were infused with the sacred.
[ترجمه گوگل]او استعدادی برای توضیح اینکه چگونه معاملات روزمره زندگی روزمره با امر مقدس آمیخته می شود، داشت
[ترجمه ترگمان]او استعداد داشت که توضیح دهد که چه کاره ای روزمره زندگی روزمره را با مقدس پر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has a gift for writing crystal clear instructions.
[ترجمه گوگل]او استعدادی برای نوشتن دستورالعمل های شفاف دارد
[ترجمه ترگمان]او یک هدیه برای نوشتن دستورالعمل های صریح بلور دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• have a talent for, have natural ability

پیشنهاد کاربران

Phrasal verb :
Have a gift for doing something
Have a gift for something
استعداد انجام کاری را داشتن
در چیزی استعداد داشتن
توانایی انجام کاری را داشتن
با استعداد بودن در چیزی یا انجام کاری
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه ها :
1: He has a gift for languages
2: Rachel really has a gift for drawing have you seen her latest piece?

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/gift
have a gift for languages
استعدادذاتی در فراگیری زبان ها
استعداد ذاتی برای کاری داشتن
ساخته شده برای فلان کار
استعداد خدادادی داشتن برای کاری

بپرس