have a fit


خیلی خشمگین شدن، اعراض کردن، (از شدت خشم و غیره) از خود بی خود شدن، بی تابی کردن

جمله های نمونه

1. Your mother would have a fit if she knew you'd been drinking!
[ترجمه گوگل]اگر مادرت می دانست که مشروب می خورید دچار بیماری می شد!
[ترجمه ترگمان]مادر تو اگر بفهمد که تو مست کرده ای خیلی ناراحت می شوی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If your mother finds out about this, she'll have a fit.
[ترجمه گوگل]اگر مادرت متوجه این موضوع شود، دچار تنش می شود
[ترجمه ترگمان]اگر مادرت از این موضوع خبر داشته باشد، حسابی جا به جا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your mother would have a fit if she knew you were here.
[ترجمه گوگل]اگر مادرت بداند که اینجا هستی، ناراحت می‌شود
[ترجمه ترگمان]مادرت اگر بفهمد که تو اینجایی دچار حمله خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He'd have a fit if he knew what we were up to!
[ترجمه گوگل]اگر می‌دانست ما چه کار می‌کنیم، حالش خوب می‌شود!
[ترجمه ترگمان]اگر می دانست که ما چه نقشه ای داریم، غش کرده بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mom's going to have a fit when she sees what you've done.
[ترجمه گوگل]مامان با دیدن کارهایی که انجام دادی دچار تنش می شود
[ترجمه ترگمان]مامان وقتی می بینه تو چیکار کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's very common for new mothers to have a fit of the blues after giving birth.
[ترجمه گوگل]بسیار رایج است که مادران تازه متولد شده پس از زایمان دچار تنبلی شوند
[ترجمه ترگمان]این برای مادران جدید بسیار رایج است که بعد از زایمان، افسردگی روحی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Little girl have a fit, a mad wail.
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو ناراحت است، ناله دیوانه
[ترجمه ترگمان] یه دختر کوچولو غش کرده، یه ناله دیوانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jerome will have a fit when he learns that he lost the election.
[ترجمه گوگل]جروم زمانی که بفهمد در انتخابات شکست خورده دچار تنش خواهد شد
[ترجمه ترگمان]زمانی که او یاد می گیرد که او انتخابات را از دست داده است، ژروم در شرایط مناسبی قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That little girl seems to have a fit of the sulks.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آن دختر کوچولو به تناسب غم ها دچار شده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد آن دختر کوچولو اخم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Will Mrs Winterton have a fit if we add one more to the guest list at this late stage?
[ترجمه گوگل]آیا خانم وینترتون تناسب خواهد داشت اگر یک نفر دیگر را در این مرحله آخر به لیست مهمانان اضافه کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا خانم Winterton اگر یک نفر دیگر را در این مرحله به لیست مهمان ها اضافه کنیم، حالش بهتر خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am only a little late. do not have a fit about it.
[ترجمه گوگل]فقط کمی دیر اومدم در مورد آن مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]من فقط کمی دیر کرده ام در این مورد کاری نداشته باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your mother would have a fit if she could see you now.
[ترجمه گوگل]اگر مادرت الان می توانست تو را ببیند ناراحت می شد
[ترجمه ترگمان]مادرت اگر می توانست تو را ببیند، دچار حمله می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If I suddenly swanned out of the bathroom in satin, Nick would have a fit.
[ترجمه گوگل]اگر ناگهان با لباس ساتن از حمام بیرون بیایم، نیک دچار تنش می‌شود
[ترجمه ترگمان]اگر ناگهان از حمام بیرون می رفتم، نیک جا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the hicks back home could see me in this rig, they'd have a fit!
[ترجمه گوگل]اگر هیکس‌های خانه می‌توانستند من را در این دکل ببینند، حالشان خوب می‌شد!
[ترجمه ترگمان]اگر هیکس می تونه منو تو این موقعیت ببینه، اونا با من جور در میان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

ترکی :
ال ایاغی تیتر مک
دیل دوداغی اسمک
فارسی:
اونقدر عصبانی بشی که دست و پات بلرزه
این اصطلاح ظاهرا هیچ تناسبی با مفهومش ندارد ولی جالبه که یکی از معانی fit همین حمله های عصبی به شکل رعشه و لرزیدن اعضای بدن است
an epileptic fit
حمله تشنجی
شوکه شدن
به جنون رسیدن
have a fit = throw a fit
throw a fit
از کوره در رفتن
get very angry
جوش آوردن

بپرس