🔹 معادل فارسی: قشقرق راه انداختن | دیوانه شدن از عصبانیت | واکنش هیستریک نشان دادن | از کوره در رفتن
🔹 مترادف ها: have a fit | go ballistic | flip out | freak out | throw a tantrum | lose it
🔹 مثال ها:
... [مشاهده متن کامل]
My dad had a conniption when he saw the phone bill. بابام وقتی قبض تلفن رو دید، قشقرق راه انداخت.
She’ll have a conniption if you’re late again. اگه دوباره دیر کنی، حسابی شاکی می شه.
The teacher had a conniption fit when the students started shouting. معلم وقتی بچه ها شروع کردن به داد زدن، از کوره در رفت.
🔹 مترادف ها: have a fit | go ballistic | flip out | freak out | throw a tantrum | lose it
🔹 مثال ها:
... [مشاهده متن کامل]
My dad had a conniption when he saw the phone bill. بابام وقتی قبض تلفن رو دید، قشقرق راه انداخت.
She’ll have a conniption if you’re late again. اگه دوباره دیر کنی، حسابی شاکی می شه.
The teacher had a conniption fit when the students started shouting. معلم وقتی بچه ها شروع کردن به داد زدن، از کوره در رفت.