- **گپ زدن یا گفت وگوی دوستانه داشتن:**
- وقتی افراد "have a chinwag"، یعنی با هم به صورت غیررسمی و خودمانی صحبت می کنند، معمولاً درباره موضوعات روزمره یا خبرهای شخصی.
- **مثال ها:**
- *We sat in the caf� and had a good chinwag. *
... [مشاهده متن کامل]
( در کافه نشستیم و گپ خوبی زدیم. )
- *Let’s have a chinwag over a cup of tea. *
( بیایید یک فنجان چای بخوریم و گپ بزنیم. )
- *She loves to have a chinwag with her neighbors. *
( او دوست دارد با همسایه هایش گپ بزند. )
- - -
## **معادل های فارسی**
- **گپ زدن**
- **صحبت دوستانه داشتن**
- **گفت وگوی خودمانی داشتن**
- **چرت و پرت گفتن** ( در برخی موارد )
- - -
## **ریشه ی عبارت**
- **"Chinwag"** ترکیبی از "chin" ( چانه ) و "wag" ( تکان دادن ) است و به حرکت چانه هنگام صحبت اشاره دارد.
- این عبارت بیشتر در بریتانیا و استرالیا استفاده می شود.
- وقتی افراد "have a chinwag"، یعنی با هم به صورت غیررسمی و خودمانی صحبت می کنند، معمولاً درباره موضوعات روزمره یا خبرهای شخصی.
- **مثال ها:**
... [مشاهده متن کامل]
( در کافه نشستیم و گپ خوبی زدیم. )
( بیایید یک فنجان چای بخوریم و گپ بزنیم. )
( او دوست دارد با همسایه هایش گپ بزند. )
- - -
## **معادل های فارسی**
- **گپ زدن**
- **صحبت دوستانه داشتن**
- **گفت وگوی خودمانی داشتن**
- **چرت و پرت گفتن** ( در برخی موارد )
- - -
## **ریشه ی عبارت**
- **"Chinwag"** ترکیبی از "chin" ( چانه ) و "wag" ( تکان دادن ) است و به حرکت چانه هنگام صحبت اشاره دارد.
- این عبارت بیشتر در بریتانیا و استرالیا استفاده می شود.