hatefulness


نفرت انگیزی، مکروهیت

جمله های نمونه

1. You may kill me with your hatefulness.
[ترجمه گوگل]ممکن است با نفرت خود مرا بکشی
[ترجمه ترگمان] ممکنه منو با hatefulness بکشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Inorganic's armor and grotesque design screamed mindless hatefulness ; the sky was screeching a death song at him.
[ترجمه گوگل]زره Inorganic و طراحی عجیب و غریب، نفرت بی‌معنایی را فریاد می‌زد آسمان آهنگ مرگ را بر سر او فریاد می زد
[ترجمه ترگمان]این طرح ضد حمله و طراحی عجیب و غریب، بی عقل بود؛ آسمان در او یک ترانه مرگ را به صدا در می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The kind of hatefulness that would prompt a man to bring a stuffed monkey with an "Obama" sticker on the toy's head to a campaign event.
[ترجمه گوگل]نوعی نفرت که باعث می شود مردی یک میمون پر شده را با برچسب "اوباما" روی سر اسباب بازی به یک رویداد کمپین بیاورد
[ترجمه ترگمان]نوعی از hatefulness که یک مرد را ترغیب می کند که یک میمون خشک شده را با برچسب \"اوباما\" روی سر اسباب بازی به یک برنامه تبلیغاتی وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I felt a sour hatefulness.
[ترجمه گوگل]حس تنفر تلخی داشتم
[ترجمه ترگمان]احساس تلخی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You may shoot me with your words, you may cut me with your eyes, you may kill me with your hatefulness, but still, like air, I'll rise. Maya Angelou
[ترجمه گوگل]ممکن است با حرف هایت به من شلیک کنی، ممکن است با چشمانت بتراشی، ممکن است با بغضت مرا بکشی، اما باز هم مثل هوا، برمی خیزم مایا آنجلو
[ترجمه ترگمان]ممکن است با حرف هایت به من شلیک کنی، ممکن است با چشمان خودت مرا بکشی، اما با این حال، مثل هوا، از جایم بلند می شوم مایا آنجلو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• detestation, loathing, animosity, enmity

پیشنهاد کاربران

بپرس