hated


معنی: منفور

جمله های نمونه

1. he hated foreigners with a passion
او به شدت از خارجیان متنفر بود.

2. he hated his stepfather
از ناپدری خود متنفر بود.

3. she hated diplomatic indirections
او از حقه بازی های دیپلماتیک بیزار بود.

4. she hated the thought of being pawed by a stranger
از اینکه غریبه ای به او دست بزند چندشش می شد.

5. fatima khanum hated cheese
فاطمه خانم از پنیر بدش می آمد.

6. those who hated each other finally caused each other's death
آنانکه کینه ی یکدیگر راداشتند بالاخره موجب مرگ یکدیگر شدند.

7. but his wife hated the spotlight
ولی زنش از توجه همگانی متنفر بود.

8. those whom stalin hated became unpersons overnight
نام آنانکه منفور استالین بودند یک شبه از صفحه ی روزگار محو می شد.

9. the governor was a humble man who hated luxury
فرماندار مرد فروتنی بود که از تجملات بیزار بود.

10. She was a woman who hated to admit defeat .
[ترجمه گوگل]او زنی بود که از اعتراف به شکست متنفر بود
[ترجمه ترگمان]او زنی بود که از قبول شکست بدش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ironically, for a man who hated war, he would have made a superb war cameraman.
[ترجمه گوگل]از قضا، برای مردی که از جنگ متنفر بود، یک فیلمبردار عالی جنگ می ساخت
[ترجمه ترگمان]به جای آن که مردی که از جنگ نفرت داشت، یک فیلم بردار جنگی بزرگ ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He hated his mother's way of alluding to Jean but never actually saying her name.
[ترجمه گوگل]او از روش مادرش برای اشاره به ژان متنفر بود اما در واقع هرگز نام او را به زبان نمی آورد
[ترجمه ترگمان]از طرز حرف زدن به کریستف نفرت داشت، اما هرگز نام خود را بر زبان نمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although she hated him, she put on a show of politeness.
[ترجمه گوگل]با اینکه از او متنفر بود، اما نشانی از ادب نشان داد
[ترجمه ترگمان]با آن که از او نفرت داشت، ادب و نزاکت نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He hated his stepfather and eventually ran away from home.
[ترجمه گوگل]او از ناپدری خود متنفر بود و در نهایت از خانه فرار کرد
[ترجمه ترگمان]او از ناپدری او متنفر بود و در نهایت از خانه فرار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He domineered, and the rest of us hated it.
[ترجمه سید مهدی اکبری] او زن سلطه داشت و ما از ان نفرت داشیم
|
[ترجمه گوگل]او مسلط بود و بقیه از آن متنفر بودیم
[ترجمه ترگمان]او domineered و بقیه ما از آن متنفر بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I hated to barge in without an invitation.
[ترجمه گوگل]از اینکه بدون دعوت نامه وارد شوم متنفر بودم
[ترجمه ترگمان]از اینکه بدون دعوت وارد شوم از سرزده داخل شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منفور (صفت)
abominable, hated, unpopular, loathed, obnoxious, outcast, cussed, loathsome, ungracious, scurvy

انگلیسی به انگلیسی

• treated rudely, treated disrespectfully; disliked

پیشنهاد کاربران

منفور
The most hated countries in the world منفورترین کشورهای جهان
تنفر داشتن
متنفر بودن

بپرس