hatchway

/ˈhæt͡ʃweɪ//ˈhæt͡ʃweɪ/

معنی: دریچه، نصف در
معانی دیگر: (دهانه ی عرشه ی کشتی که محمولات را از آن به شکم کشتی حمل می کنند) دریچه، درب خوابیده، دهلیز (ورودی به بطن کشتی)، درب همکف، روزنه ای که درعرشه کشتی میگذارندکه ازانجابارکشتی راپایین بده، روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار، دریچه، نصف در

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an opening that has a hinged door or lid, through which passengers or goods may pass, as on a ship or aircraft; hatch.
مشابه: hatch

(2) تعریف: the passageway from such an opening to an interior floor or compartment, usu. fitted with stairs or a ladder.

جمله های نمونه

1. It hung from a square hatchway under the Ship.
[ترجمه گوگل]از یک دریچه مربع زیر کشتی آویزان بود
[ترجمه ترگمان]از انبار مربع زیر کشتی آویخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She popped through hatchways into alleys and back into ducts again.
[ترجمه گوگل]او از طریق دریچه ها به کوچه ها رفت و دوباره به کانال ها برگشت
[ترجمه ترگمان]او دوباره به وسط alleys رفت و دوباره به داخل کانال برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Inglis made calculations about the effect of hatchways and other openings in large structures like ships.
[ترجمه گوگل]اینگلیس محاسباتی را در مورد تأثیر راه های دریچه و دیگر دهانه ها در سازه های بزرگ مانند کشتی ها انجام داد
[ترجمه ترگمان]inglis محاسبات خود را در مورد تاثیر of و سایر openings در سازه های بزرگ مثل کشتی ها انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He ducks into a hatchway and lights a cigarette.
[ترجمه گوگل]او به داخل دریچه ای فرو می رود و سیگاری روشن می کند
[ترجمه ترگمان]به دریچه ای وارد انبار می شود و سیگاری روشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The through cargo in No. 4 lower tween deck hatchway stands in the way.
[ترجمه گوگل]محموله عبوری در شماره 4 دریچه عرشه پایینی مانع است
[ترجمه ترگمان]از طریق کالا در شماره ۴ کم تر از دهانه عرشه به این شکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The heavy bag tore the button off the front of my uniform as I stepped through the hatchways.
[ترجمه گوگل]وقتی از دریچه ها عبور می کردم، کیسه سنگین دکمه جلوی یونیفرم را پاره کرد
[ترجمه ترگمان]همان طور که از میان hatchways گذشتم، کیف سنگین دکمه را پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ahead of him blue light shone out of the open hatchway.
[ترجمه گوگل]از جلوی او نور آبی از دریچه باز می درخشید
[ترجمه ترگمان]در مقابل او نور آبی رنگ از دریچه ای بیرون درخشیدن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With only an instant's hesitation, Simon scrambled down the ladder into the hatchway.
[ترجمه گوگل]سیمون تنها با یک لحظه تردید، از نردبان پایین آمد و وارد دریچه شد
[ترجمه ترگمان]سایمون فقط یک لحظه تردید کرد و از نردبان پایین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Please unload a part of the weldless steel tubes in Hatch No. 3 hatchway for the present so as to the stevedores can use the opening to fill in the lower hold.
[ترجمه گوگل]لطفاً بخشی از لوله های فولادی جوش را در دریچه شماره 3 در حال حاضر تخلیه کنید تا مبل ها بتوانند از دهانه برای پر کردن قسمت پایینی استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]لطفا بخشی از لوله های فولادی weldless را در دریچه انبار شماره ۳ تخلیه کنید تا as بتوانند از دهانه برای پر کردن انبار استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Simon's eyes popped open in time to see a sleek gray shape skitter past, leap over Pryrates' boots and streak to the hatchway, where it bounded down into darkness.
[ترجمه گوگل]چشمان سایمون به موقع باز شد تا ببیند که خاکستری براقی که رد می‌شود، از روی چکمه‌های پرایرتس می‌پرد و به سمت دریچه می‌رود، جایی که به تاریکی محدود می‌شود
[ترجمه ترگمان]چشمان سیمون به موقع باز شد و صورت خاکستری براقی را دید که از میان چکمه های براقش بیرون پرید و به طرف دهانه انبار رفت، جایی که آن را در تاریکی فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Please leave a passage two feet wide a two - foot - wide passage around Hatch No. 2 hatchway for walking.
[ترجمه گوگل]لطفاً یک گذرگاه به عرض دو فوت و یک گذرگاه با عرض دو فوت در اطراف دریچه شماره 2 برای پیاده روی بگذارید
[ترجمه ترگمان]لطفا از راهرو دو پا پهنا، دو قدم وسیع در اطراف Hatch No شماره ۲ به خاطر راه رفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دریچه (اسم)
scuttle, gate, hatch, valve, trap, window, porthole, choke, vent, wicket, lid, closure, slacker, hatchway, sallyport, trapdoor

نصف در (اسم)
hatchway

انگلیسی به انگلیسی

• opening on a ship's deck, hatch
a hatchway is the same as a hatch.

پیشنهاد کاربران

hatchway ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دهانة انبار
تعریف: دهانه ای عموماً چهارگوش در عرشة اصلی کشتی برای دسترسی به بخش های پایینی کشتی |||متـ . دهانه ۳

بپرس