hatchet man

/ˈhæt͡ʃətˈmæn//ˈhæt͡ʃɪtmæn/

معنی: ادمکش مزدور، تروریست مزدور
معانی دیگر: (عامیانه)، آدمکش مزدور، قاتل حرفه ای، (کسی که برای انجام امور ناخوشایند یا خلاف وجدان مثلا اخراج کارمندان یا کاستن زیاد بودجه استخدام شده است) شمر اداره، دژخیم کار، ورزش : بازیگر خشن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a person hired by another to commit murder.
مشابه: assassin

- He was valued by the mob as a hatchet man.
[ترجمه گوگل] او توسط اوباش به عنوان یک مرد هشیار ارزش داشت
[ترجمه ترگمان] اون با اراذل و اوباش به عنوان یه آدمکش ارزش قائل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person assigned to carry out a disagreeable or unscrupulous task for a superior.

- I was fired by the boss's hatchet man.
[ترجمه گوگل] من توسط مرد دریچه ای رئیس اخراج شدم
[ترجمه ترگمان] من توسط یه آدمکش رئیس اخراج شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Their hatchet man falsified the record.
[ترجمه گوگل] مرد دریچه آنها رکورد را جعل کرد
[ترجمه ترگمان] آدمکش آن ها رکورد را جعل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a writer or critic who maliciously attacks people to destroy their reputations.

جمله های نمونه

1. He with his hatchet men swaggered out of the bar.
[ترجمه گوگل]او با مردان دریچه ای خود از نوار بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]او با تبر his از بار بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He came in,and spoke small to his hatchet men.
[ترجمه گوگل]او وارد شد و با مردان دریچه‌اش حرف کوچکی زد
[ترجمه ترگمان]او وارد شد و با hatchet کوچک خود صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Were they heroes, or leftwing hatchet men?
[ترجمه گوگل]آیا آنها قهرمان بودند یا مردان هچر چپ؟
[ترجمه ترگمان]اونا قهرمان بودن یا یه تبر جنگی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That hatchet man released rumors of a sex scandal to the press.
[ترجمه گوگل]آن مرد هچر شایعاتی مبنی بر یک رسوایی جنسی را در مطبوعات منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]اون مرد تبر، شایعاتی مبنی بر رسوایی سکس در مطبوعات منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They reckoned he was a hatchet man, out to shred the workforce and crush the union.
[ترجمه گوگل]آنها حساب می‌کردند که او مردی است که می‌خواست نیروی کار را تکه تکه کند و اتحادیه را در هم بکوبد
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کردند که او یک تبر تیشه دار است که از نیروی پلیس استفاده کند و اتحادیه را شکست دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He always had a hatchet man do the dirty work for him.
[ترجمه گوگل]او همیشه یک مرد دریچه ای داشت کارهای کثیف را برای او انجام می داد
[ترجمه ترگمان]اون همیشه یه آدمکش داشت که کاره ای کثیفش رو براش انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yeh Sheng - mao was his hatchet man, his accomplice, and a traitor to our entire justice system.
[ترجمه گوگل]یه شنگ - مائو مرد هشیاری او، همدست او و خائن به کل سیستم قضایی ما بود
[ترجمه ترگمان]تو \"mao\"، همدست اون، همدستش بوده و یه خائن به کل سیستم قضایی ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I give me daddy hatchet man machine, he say that waiting him come back processing you, the gutty don't run! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !
[ترجمه گوگل]من به من ماشین هچت بابای من میدم، میگه منتظرم برگرده و تو رو پردازش کنه، گنده فرار نکن! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !
[ترجمه ترگمان]من به من ماشین hatchet بابا رو میدم، اون میگه که منتظر him، اون gutty، اون توپ فرار نمیکنه! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. John Smith is the hatchet man for the Mayor's Party; he smears all the other candidates regularly.
[ترجمه گوگل]جان اسمیت مرد دریچه ای برای حزب شهردار است او همه نامزدهای دیگر را مرتباً لکه دار می کند
[ترجمه ترگمان]جان اسمیت مرد تبر برای حزب شهردار است؛ او به طور مرتب همه کاندیداها را زخمی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The firm hired Mr Green to be hatchet man; his title is that of Executive Vice President.
[ترجمه گوگل]این شرکت آقای گرین را به عنوان مرد هچر استخدام کرد عنوان او معاون اجرایی است
[ترجمه ترگمان]شرکت آقای گرین را به عنوان \"مرد مسلح\" اجیر کرد؛ عنوان او معاون رئیس جمهور اجرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Network hatchet man also brings a secondary action.
[ترجمه گوگل]مرد هچ شبکه نیز یک اقدام ثانویه به ارمغان می آورد
[ترجمه ترگمان]مرد تبر شبکه نیز یک اقدام ثانویه را به همراه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Far worse than an ineffectual president would be an ideologically motivated hatchet man.
[ترجمه گوگل]به مراتب بدتر از یک رئیس جمهور بی اثر، یک مرد هشیاری با انگیزه ایدئولوژیک است
[ترجمه ترگمان]خیلی بدتر از این بود که یه رئیس ineffectual با انگیزه الکی یه تبر جنگی رو تحریک می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Crucial to Mbeki's back-room operation are his deputy minister, Essop Pahad, considered the parliamentary hatchet man.
[ترجمه گوگل]اسوپ پاهاد، معاون وزیر او که به عنوان مرد هچت پارلمان در نظر گرفته می شود، برای عملیات اتاق پشتی امبکی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]Crucial to، معاون نخست وزیر وی، به عنوان معاون نخست وزیر در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And he went head on against the notion that he would be an unfeeling hatchet man against the government.
[ترجمه گوگل]و او مخالف این تصور بود که او مردی بی احساس در برابر دولت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]و به این نتیجه رسید که او یک آدمکش سنگدل نسبت به حکومت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادمکش مزدور (اسم)
hatchet man

تروریست مزدور (اسم)
hatchet man

انگلیسی به انگلیسی

• a hatchet man is a man who is employed by someone to destroy things or do unpleasant tasks for them; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

"Hatchet man" is a term used to describe a person who is hired to perform unpleasant or underhanded tasks, such as reducing costs, attacking competitors unfairly, or destroying someone's reputation. It can also refer to a professional murderer or a writer/speaker who specializes in defamatory attacks on political candidates or public officials.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاحی است برای توصیف شخصی که برای انجام کارهای ناخوشایند یا دست نیافتنی مانند کاهش هزینه ها، حمله ناعادلانه به رقبا یا از بین بردن شهرت شخصی استخدام می شود.
همچنین می تواند به یک قاتل حرفه ای یا نویسنده/سخنران متخصص در حملات افترا آمیز به نامزدهای سیاسی یا مقامات دولتی اشاره کند.
The CEO hired a hatchet man to lay off half of the company's workforce.
The politician's hatchet man launched a smear campaign against his opponent.
The mafia boss sent his hatchet man to take care of a rival gang member.
The newspaper editor assigned his hatchet man to write a scathing editorial about the mayor.
The company's hatchet man was notorious for his ruthless tactics in mergers and acquisitions.

منابع• https://www.dictionary.com/browse/hatchet-man• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hatchet-man

بپرس