hassock

/ˈhæsək//ˈhæsək/

معنی: بالش زیر زانویی، کلاله علف درهم پیچیده
معانی دیگر: (تشک سفتی که مثل صندلی روی آن می نشینند) تشکچه، هاسوک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a low stool or firm cushion on which to kneel or rest one's feet.

(2) تعریف: a dense tuft or clump of rough grass, as in a bog.

جمله های نمونه

1. The relatively modern pews and colourful hassocks seem merely transient and do nothing to conceal the vibrant essence of this ancient environment.
[ترجمه گوگل]نیمکت های نسبتاً مدرن و جوراب های رنگارنگ صرفاً گذرا به نظر می رسند و هیچ کاری برای پنهان کردن جوهره پر جنب و جوش این محیط باستانی انجام نمی دهند
[ترجمه ترگمان]نیمکت های نسبتا جدید و hassocks رنگارنگ صرفا زودگذر به نظر می رسند و هیچ کاری برای پنهان کردن ماهیت پویای این محیط باستانی انجام نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The hassock had once been green and red and was now a uniform brown.
[ترجمه گوگل]این جوراب زمانی سبز و قرمز بود و حالا قهوه‌ای یکدست شده بود
[ترجمه ترگمان]بالش زمانی سبز و قرمز شده بود و حالا یک قهوه ای یکدست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mr Peniket collected the prayer-books and straightened the hassocks.
[ترجمه گوگل]آقای پنیکت کتاب های دعا را جمع کرد و جوراب ها را صاف کرد
[ترجمه ترگمان]آقای Peniket کتاب های دعا را جمع آوری کرد و the را راست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My father pointed to the old round leather hassock.
[ترجمه گوگل]پدرم به جوراب چرمی گرد کهنه اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]پدرم به بالش های چرمی کهنه اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I shake my head, move the hassock over, press my cheek to hers.
[ترجمه گوگل]سرم را تکان می‌دهم، جوراب را روی گونه‌ام تکان می‌دهم، گونه‌ام را به گونه‌ی او فشار می‌دهم
[ترجمه ترگمان]سرم را تکان می دهم، بالش را کنار می زنم و گونه ام را به صورتم فشار می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The seat at that church is broad, and the hassock is well stuffed.
[ترجمه گوگل]صندلی آن کلیسا پهن است و جوراب آن به خوبی پر شده است
[ترجمه ترگمان]صندلی آن کلیسا پهن است و بالشتک مخصوص بالشتک مخصوص hassock است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I think aliens have green skin, so they can hide their body in hassock.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم موجودات فضایی پوست سبزی دارند، بنابراین می توانند بدن خود را در خرچنگ پنهان کنند
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم موجودات فضایی پوست سبز دارند، بنابراین می توانند بدن خود را در بالشتک خود پنهان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And the better things is, they sharpen their claws on this hassock . This is very nice.
[ترجمه گوگل]و از همه بهتر این است که پنجه های خود را روی این جوراب تیز می کنند این خیلی خوبه
[ترجمه ترگمان]و چیزهای بهتر این است که claws را به this تیز می کنند این خیلی خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بالش زیر زانویی (اسم)
hassock

کلاله علف درهم پیچیده (اسم)
hassock

انگلیسی به انگلیسی

• firm cushion used as a footrest or for kneeling on
a hassock is a cushion for kneeling on in a church.

پیشنهاد کاربران

چهارپایه یا کوسن محکم بزرگی که جلوی مبل برای گذاشتن پا قرار دارد
پاف

بپرس