harum scarum


ادم بی پروا، لا ابالی، بیفکر، بیقید، هردمبیل ادم بی پروا، ادم لاابالی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: reckless or irresponsible.

- They went through with their harum-scarum plan with disastrous results.
[ترجمه گوگل] آنها طرح هاروم اسکاروم خود را با نتایج فاجعه بار پشت سر گذاشتند
[ترجمه ترگمان] آن ها برنامه harum - scarum را با نتایج disastrous انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: wild or disorganized.
قید ( adverb )
• : تعریف: without discipline or order; recklessly.
اسم ( noun )
• : تعریف: a reckless, irresponsible person.

انگلیسی به انگلیسی

• careless, disorganized; reckless

پیشنهاد کاربران

بپرس