harrumph


(عمدا یا از روی خودنمایی) گلوی خود را صاف کردن، سرفه کردن، اهن و تلپ کردن، (با نخوت) اعتراض کردن، شکایت کردن، مورد اعتراض قرار دادن، صدای سرفه ی مصنوعی، صدای صاف کردن گلو، مورد اعتراض قرار دادن صدای سرفهی مصنوعی، صدای صاف کردن گلو سرفهی ساختگی

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: harrumphs, harrumphing, harrumphed
• : تعریف: to clear one's throat with a low guttural or rasping sound, often to express disapproval.
اسم ( noun )
• : تعریف: an act, sound, or instance of harrumphing.

انگلیسی به انگلیسی

• clear one's throat in a pompous manner; clear one's throat as a sign of disapproval; make a negative comment (about something)

پیشنهاد کاربران

Harrumph or harumph /həˈrʌmf/ ( v - intr ) – meaning:
to clear or make the noise of clearing the throat in a self - important manner.
گلوی خود را صاف کردن؛ صدای سرفه درآوردن؛ سینه خود را صاف کردن؛ با سرفه مصنوعی به چیزی یا مطلبی اشاره کردن
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1 👇
The dean harrumphed when the student called him “bro.
وقتی دانشجو او را �داداش� صدا زد، رئیس دانشکده گلوی خود را با صدای بلند صاف کرد.
Example 2 👇
He harrumphed and said, ‘I am deeply obliged. ’
او سینه اش را صاف کرد و گفت: �من عمیقاً مدیون شما هستم. �
Example 3 👇
He harrumphed loudly and walked away, clearly displeased.
او با درآوردن صدای بلند سرفه ای مصنوعی که نشان دهنده ی ناراحتی آشکارش بود از آنجا دور شد.

منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/harrumph