harried

جمله های نمونه

1. reporters harried him with their questions
خبرنگاران با پرسش های خود او را ذله کردند.

2. they harried illegal immigrants from the border
مهاجران غیرقانونی را از مرز تاراندند.

3. the guerrillas harried the government forces
چریک ها نیروهای دولتی را به ستوه آوردند.

4. He was harried by constant bothering of his fans.
[ترجمه گوگل]او از مزاحمت دائمی طرفدارانش آزار می‌داد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر اذیت مداوم طرفدارانش به ستوه آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She harried the authorities, writing letters and getting up petitions.
[ترجمه گوگل]او مقامات را به چالش کشید، نامه می نوشت و عریضه می کرد
[ترجمه ترگمان]او مقامات را به ستوه می آورد، نامه ها می نوشت و از آن ها شکایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We were harried into the police car.
[ترجمه گوگل]ما را به سرعت سوار ماشین پلیس کردند
[ترجمه ترگمان] توی ماشین پلیس زجر کشیده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The enemy troops harried the village.
[ترجمه گوگل]سربازان دشمن روستا را به حركت درآوردند
[ترجمه ترگمان]سربازان دشمن در دهکده به ستوه آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She has been harried by the press all week.
[ترجمه گوگل]او در تمام هفته مورد آزار مطبوعات قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان] تمام هفته توسط مطبوعات زجر کشیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All day, every day, they are harried by everyone they meet.
[ترجمه گوگل]تمام روز، هر روز، هر کسی که ملاقات می کند، آنها را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]تمام روز، هر روز آن ها به ستوه آمده اند و هر کسی که با آن ها ملاقات می کند به ستوه آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He looks harried from having had to push his way through to reach me.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که از اینکه مجبور شده بود برای رسیدن به من راهش را پیش ببرد، عصبانی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از اینکه مجبور شده بود راهش را به طرف من باز کند، خسته به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She harried the detective constable who was checking Christine Mills' alibis.
[ترجمه گوگل]او مأمور کارآگاهی را که در حال بررسی حقایق کریستین میلز بود، برد
[ترجمه ترگمان]او به یک پاسبان پلیس که در حال چک کردن کریستین میلز alibis بود به ستوه آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No longer are they helpless pawns, harried and wounded by the disease, driven helplessly out of life.
[ترجمه گوگل]آنها دیگر پیاده‌های بی‌پناهی نیستند که در اثر بیماری زخم خورده و ناتوان از زندگی رانده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]دیگر آن ها سرباز پیاده و درمانده نیستند، به خاطر این بیماری که با درماندگی از زندگی بیرون رانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After an erratic and harried greeting, we waited quite a while for some one to initiate contact.
[ترجمه گوگل]پس از یک احوالپرسی نامنظم و تندخو، مدت زیادی منتظر ماندیم تا یکی شروع به تماس کند
[ترجمه ترگمان]بعد از یک برخورد نامنظم و نامنظم، مدتی صبر کردیم تا کسی با او ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nicephorus' fleet harried the accessible southern coasts in retribution, but made no firm gains.
[ترجمه گوگل]ناوگان Nicephorus به انتقام از سواحل قابل دسترس جنوبی حمله کرد، اما هیچ دستاورد محکمی نداشت
[ترجمه ترگمان]ناوگان Nicephorus به دنبال سواحل جنوبی در دسترس مجازات بود، اما هیچ سودی در این راه کسب نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Given the harried pace of your work life, try to receive feedback at two times.
[ترجمه گوگل]با توجه به سرعت سخت زندگی کاری خود، سعی کنید در دو زمان بازخورد دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]با توجه به سرعت شدید زندگی کاری خود، سعی کنید بازخورد را در دو بار دریافت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• harassed, bothered, hassled, tormented; annoyed

پیشنهاد کاربران

نگران کننده دلهره آور
آزاردهنده
به ستوه آمده harassed
someone who is frazzled or a situation that might cause that feeling.
آزرده؛ ملول

بپرس