Harp on /hɑːrp ɑːn/ ( phrasal verb, used informally in both British and American English, and it is a shortening of the older, related idiom "harp on the same string, " which dates back to Shakespeare's time ) – meaning:
... [مشاهده متن کامل]
to speak or write in a persistent and tedious manner.
تکرار مکررات به شکل ملال آور
Example 👇
GEORGINA: We’ll just pass over the personal implications and confine ourselves to the abstract question whether an interest in sports and an interest in literature—
CLARK: There is no such thing as an abstract discussion between a man and a woman.
GEORGINA: Well that certainly reveals the narrow and conventional mind.
CLARK: Who's getting personal now? You see every road we take leads right back that novel of yours.
GEORGINA: Will you stop harping on that? What’s my novel got to do—! I was certainly an idiot ever to show it to you.
* Dream Girl - a play by Elmer Rice ( p. 58, printed paperback )
جورجینا: ما فقط از مفاهیم شخصی عبور می کنیم و خودمان را به این سوال انتزاعی محدود می کنیم که آیا علاقه به ورزش و علاقه به ادبیات. . .
کلارک: چیزی به نام بحث انتزاعی بین یک مرد و یک زن وجود ندارد.
جورجینا: خب، این قطعاً ذهن محدود و متعارف را آشکار می کند.
کلارک: حالا چه کسی دارد بحث را شخصی می کند؟ می بینی هر راهی که ما می رویم، مستقیماً به آن رمان تو منتهی می شود.
جورجینا: می شود دست از این حرف تکراری برداری ( تکرار مکررات نکنی ) ؟ رمان من چه ربطی ( به این مطلب ) دارد! من مطمئناً احمق بودم که آن را به تو نشان دادم.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه # دختر خیال باف، # اثر اِلمِر رایس ( ص ۵۸، نسخه چاپی )

... [مشاهده متن کامل]
تکرار مکررات به شکل ملال آور
جورجینا: ما فقط از مفاهیم شخصی عبور می کنیم و خودمان را به این سوال انتزاعی محدود می کنیم که آیا علاقه به ورزش و علاقه به ادبیات. . .
کلارک: چیزی به نام بحث انتزاعی بین یک مرد و یک زن وجود ندارد.
جورجینا: خب، این قطعاً ذهن محدود و متعارف را آشکار می کند.
کلارک: حالا چه کسی دارد بحث را شخصی می کند؟ می بینی هر راهی که ما می رویم، مستقیماً به آن رمان تو منتهی می شود.
جورجینا: می شود دست از این حرف تکراری برداری ( تکرار مکررات نکنی ) ؟ رمان من چه ربطی ( به این مطلب ) دارد! من مطمئناً احمق بودم که آن را به تو نشان دادم.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه # دختر خیال باف، # اثر اِلمِر رایس ( ص ۵۸، نسخه چاپی )

قفلی زدن روی یک موضوع
خوب، چرا همش در مورد اون صحبت میکنی؟
Well, what do you keep harping on that for?
. . . .
همه سال داری همین حرف رو میزنی
You've been harping about it all year!
. . . . . .
نمی خوام الکی شلوغش کنم ( هی در موردش حرف بزنم ) ، اما کمیته ی اخلاقی داره همه رو بررسی می کنه.
... [مشاهده متن کامل]
I don't want to keep harping on this, but the ethics committee's checking up on everyone.
. . . .
همه سال داری همین حرف رو میزنی
. . . . . .
نمی خوام الکی شلوغش کنم ( هی در موردش حرف بزنم ) ، اما کمیته ی اخلاقی داره همه رو بررسی می کنه.
... [مشاهده متن کامل]
درباره چیزی بیش از حد صحبت کردن ( به طوری که باعث ناراحتی یا خسته شدن شنونده شود. )
به عنوان مثال :
پرچانگی کردن
به چه چیزی پیله کردن.
فک زدن، مدام راجع به موضوع خاصی حرف زدن یا شکایت کردن
to talk or complain about ( a subject ) constantly or repeatedly in an annoying way
She's always harping on the importance of a good diet.
He seems to enjoy harping on my shortcomings
سر کسی را بردن. زیاد حرف زدن
مدام تکرار کردن