به کار گیری
بهره بردن از چیزی، استفاده کردن، حداکثر بهره را از چیزی بردن
مهار کردن
آماده کارکردن، مجهزکردن
بهره برداری حداکثری
بهره گیری، بهره برداری، بهره بری، استفاده
کنترل کردن و استفاده از نیرو و قدرت یک چیزی یا همون بهره برداری. . . . . .
یکجا نگهداشتن