harmonization

/ˌhɑːrmənəˈzeɪʃn̩//ˌhɑːmənaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: هم اهنگسازی
معانی دیگر: هم اهنگ سازی

جمله های نمونه

1. But harmonization will now concentrate on the essentials - the peripherals will be left to a process of mutual recognition by states.
[ترجمه گوگل]اما اکنون هماهنگی بر موارد ضروری متمرکز خواهد شد - لوازم جانبی به فرآیند شناسایی متقابل توسط دولت ها واگذار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اما هماهنگ سازی در حال حاضر بر موارد ضروری متمرکز خواهد بود - لوازم جانبی به فرآیند به رسمیت شناختن متقابل توسط کشورها باقی خواهند ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But harmonization of this kind remains purely internal.
[ترجمه گوگل]اما هماهنگی از این نوع صرفاً درونی باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]اما هماهنگ سازی این نوع فقط داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This paper is devoted primarily to harmonization of legal rights and duties arising under international transactions.
[ترجمه گوگل]این مقاله در درجه اول به هماهنگی حقوق و وظایف قانونی ناشی از معاملات بین المللی اختصاص دارد
[ترجمه ترگمان]این مقاله ابتدا به هماهنگ سازی حقوق قانونی و وظایف ناشی از معاملات بین المللی اختصاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But tax harmonizing brings with it an implicit harmonization of spending levels, since total tax burdens must be basically similar.
[ترجمه گوگل]اما هماهنگ‌سازی مالیات، هماهنگی ضمنی سطوح مخارج را به همراه دارد، زیرا کل بار مالیاتی اساساً باید مشابه باشد
[ترجمه ترگمان]اما harmonizing مالیاتی یک هماهنگی ضمنی از سطوح هزینه ها را به همراه می آورد، زیرا کل بار مالیاتی باید اساسا مشابه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The final thesis is that international harmonization of competition policies is essential, and probably a supranational competition authority is needed as well.
[ترجمه گوگل]تز نهایی این است که هماهنگ سازی بین المللی سیاست های رقابت ضروری است و احتمالاً به یک مرجع رقابت فراملی نیز نیاز است
[ترجمه ترگمان]آخرین رساله این است که هماهنگی بین المللی سیاست های رقابتی ضروری است و احتمالا یک سازمان رقابتی فراملی نیز مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In short, Chinese securities crime legislation should achieve harmonization in localization and internationalization.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، قانون جرایم اوراق بهادار چین باید به هماهنگی در بومی سازی و بین المللی شدن دست یابد
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، قوانین جنایت اوراق بهادار چین باید به هماهنگ سازی در localization و بین المللی سازی دست یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We believe in the harmonization between human and nature.
[ترجمه گوگل]ما به هماهنگی بین انسان و طبیعت اعتقاد داریم
[ترجمه ترگمان]ما به هماهنگی بین انسان و طبیعت اعتقاد داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Have good ability of organization and harmonization, Can make smooth communication between different departments.
[ترجمه گوگل]توانایی سازماندهی و هماهنگی خوبی داشته باشد، می تواند ارتباط روان بین بخش های مختلف برقرار کند
[ترجمه ترگمان]توانایی خوب سازمان و هماهنگ سازی را داشته باشید، می تواند ارتباط بین بخش های مختلف را هموار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lack of harmonization in the internal market is the biggest hidden dangers.
[ترجمه گوگل]عدم هماهنگی در بازار داخلی بزرگترین خطر پنهان است
[ترجمه ترگمان]فقدان هماهنگی در بازار داخلی بزرگ ترین خطر پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In these circumstances, explicit tax harmonization makes a lot of sense.
[ترجمه گوگل]در این شرایط، هماهنگی صریح مالیاتی بسیار منطقی است
[ترجمه ترگمان]در این شرایط، هماهنگ سازی صریح مالیاتی منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper is based on the harmonization between the budget accounting reform and direct income gathering and paying by treasury, to carry on the theory research and comparison research.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس هماهنگی اصلاح حسابداری بودجه و جمع‌آوری و پرداخت مستقیم درآمد توسط خزانه‌داری، برای انجام تحقیقات تئوری و مقایسه‌ای است
[ترجمه ترگمان]این مقاله مبتنی بر هماهنگ سازی بین اصلاح حسابداری بودجه و جمع آوری درآمد مستقیم و پرداخت خزانه است تا تحقیقات نظری و تحقیقات مقایسه ای را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Original is beautiful; Harmonization is beautiful; All methods of decorations via imitation are vainness.
[ترجمه گوگل]اصلی زیباست؛ هماهنگی زیباست تمام روش های تزئین از طریق تقلید بیهوده است
[ترجمه ترگمان]اصلی زیبا است؛ Harmonization زیبا است؛ همه روش های تزئین از طریق تقلید (تقلید)عبارتند از: vainness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Legal Harmonization between International Trade and Environmental Protection.
[ترجمه گوگل]هماهنگی حقوقی بین تجارت بین المللی و حفاظت از محیط زیست
[ترجمه ترگمان]Harmonization قانونی بین تجارت بین المللی و حفاظت از محیط زیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chapter 4 introduces the WCO-made Harmonization System, the application and status of the System in the WTO as well as three relevant WTO disputes.
[ترجمه گوگل]فصل 4 سیستم هماهنگ سازی ساخته شده توسط WCO، کاربرد و وضعیت سیستم در WTO و همچنین سه اختلاف WTO مرتبط را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]فصل ۴ سیستم Harmonization ساخت WCO، کاربرد و وضعیت سیستم در سازمان تجارت جهانی و نیز سه اختلاف مربوط به WTO را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم اهنگسازی (اسم)
harmonization

انگلیسی به انگلیسی

• bringing into harmony, bringing into agreement, reconciliation; (music) addition of harmony to a melody (also harmonisation)

پیشنهاد کاربران

بپرس