harmonisation

جمله های نمونه

1. Firstly, harmonisation of national policies, especially in areas where it offers obvious advantages, e. g. labour mobility.
[ترجمه گوگل]اولاً، هماهنگ سازی سیاست های ملی، به ویژه در زمینه هایی که مزایای آشکاری را ارائه می دهد، مانند g تحرک نیروی کار
[ترجمه ترگمان]اول، هماهنگی سیاست های ملی، به خصوص در مناطقی که مزایای آشکاری را ارایه می دهد گرم تحرک نیروی کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His appointment underlines the commitment with which harmonisation of relationships is being sought amongst those at Lord's.
[ترجمه گوگل]انتصاب او بر تعهدی که با آن هماهنگی روابط در میان کسانی که در لردز جستجو می شود، تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]انتصاب او بر تعهد نسبت به هماهنگ سازی روابط در میان کسانی که در حال حاضر در حال جستجو هستند تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Harmonisation of things like minimum wages or identity cards will simply "screw up Europe" by provoking a backlash.
[ترجمه گوگل]هماهنگ سازی مواردی مانند حداقل دستمزدها یا شناسنامه ها به سادگی با برانگیختن واکنش های منفی، اروپا را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از چیزهایی مانند حداقل دست مزد و یا کارت شناسایی به سادگی می تواند اروپا را با تحریک یک واکنش شدید ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But just talking about tax harmonisation brings some finance ministers out in a rash.
[ترجمه گوگل]اما تنها صحبت از هماهنگی مالیاتی برخی از وزرای دارایی را با عجله بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]اما صحبت کردن در مورد هماهنگ سازی مالیات باعث می شود برخی از وزرای دارایی با عجله خارج شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Air France pilots called a strike over the European harmonisation of their working hours.
[ترجمه گوگل]خلبانان ایرفرانس به دلیل هماهنگی ساعت کار اروپایی در اروپا اعتصاب کردند
[ترجمه ترگمان]خلبانان ایر فرانس این اعتصاب را بر سر هماهنگ سازی اروپایی ساعات کاری خود اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It would also be in line with the gradual drift towards fuel tax harmonisation across the Community.
[ترجمه گوگل]همچنین با حرکت تدریجی به سمت هماهنگی مالیات بر سوخت در سراسر جامعه همسو خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این امر همچنین با انحراف تدریجی به سمت هماهنگ سازی مالیات در جامعه در سراسر جامعه صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Council of Ministers' meeting reaffirmed the commitment to achieve long-term harmonisation based on these policies.
[ترجمه گوگل]در جلسه شورای وزیران بر تعهد برای دستیابی به هماهنگی بلندمدت بر اساس این سیاست ها تاکید شد
[ترجمه ترگمان]شورای وزیران مجددا بر تعهد برای دستیابی به هماهنگی بلند مدت براساس این سیاست ها تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Other aspects of acceptability relate to the product behaviour in relation to taint, corrosion and harmonisation with house colour codes.
[ترجمه گوگل]سایر جنبه های مقبولیت به رفتار محصول در رابطه با لکه، خوردگی و هماهنگی با کدهای رنگ خانه مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]جنبه های دیگر مقبولیت مربوط به رفتار محصول در رابطه با آلودگی، خوردگی و هماهنگ سازی با کده ای رنگی خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After a short overview on the topic Chapter 2 contains the impurity-related regulations and requirements including international harmonisation efforts.
[ترجمه گوگل]پس از مروری کوتاه بر موضوع، فصل 2 شامل مقررات و الزامات مربوط به ناخالصی از جمله تلاش‌های هماهنگ‌سازی بین‌المللی است
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مرور کوتاه درباره موضوع فصل ۲ شامل مقررات مربوط به ناخالصی و الزامات شامل اقدامات هماهنگ سازی بین المللی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Branches and subsidiaries One of the most interesting areas for future harmonisation relates to groups of companies, and branches of companies.
[ترجمه گوگل]شعب و شرکت‌های تابعه یکی از جالب‌ترین زمینه‌ها برای هماهنگی آینده مربوط به گروه‌های شرکت‌ها و شعبه‌های شرکت‌ها است
[ترجمه ترگمان]شاخه ها و زیرمجموعه های یکی از جالب ترین قسمت های برای هماهنگ سازی آینده مربوط به گروه هایی از شرکت ها و شاخه های شرکت ها می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Eventually, she adds, the hope is for greater harmonisation of tax and legal regimes across Europe.
[ترجمه گوگل]در نهایت، او می افزاید، امید برای هماهنگی بیشتر رژیم های مالیاتی و قانونی در سراسر اروپا است
[ترجمه ترگمان]او اضافه می کند که در نهایت، امید برای هماهنگی بیشتر رژیم های مالیاتی و قانونی در سراسر اروپا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But emerging markets insist that the Doha round was never intended to result in such harmonisation.
[ترجمه گوگل]اما بازارهای نوظهور اصرار دارند که دور دوحه هرگز به چنین هماهنگی منجر نشده است
[ترجمه ترگمان]اما بازارهای درحالظهور بر این اصرار دارند که دور دوحه هیچ گاه منجر به چنین هماهنگ سازی نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There will also be a need for international initiatives and harmonisation of regulations, not least with the sustainable production and use of and trade in biofuels, " write the authors.
[ترجمه گوگل]همچنین نیاز به ابتکارات بین المللی و هماهنگ سازی مقررات وجود خواهد داشت، به ویژه با تولید و استفاده پایدار و تجارت سوخت های زیستی، "نویسندگان می نویسند
[ترجمه ترگمان]همچنین نیاز به ابتکارات بین المللی و هماهنگ سازی مقررات، و نه با تولید پایدار و استفاده از آن و تجارت در سوخت های زیستی، وجود خواهد داشت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To limit "unfair" competition, they want things like Europe-wide labour standards and some harmonisation of taxes.
[ترجمه گوگل]برای محدود کردن رقابت "ناعادلانه"، آنها چیزهایی مانند استانداردهای کار در سراسر اروپا و برخی هماهنگی مالیات ها را می خواهند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای محدود کردن رقابت ناعادلانه، چیزهایی مانند استانداردهای کار در اروپا و برخی هماهنگ سازی مالیات ها می خواهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bringing into harmony, bringing into agreement, reconciliation; (music) addition of harmony to a melody (also harmonization)

پیشنهاد کاربران

بپرس