harmonically

جمله های نمونه

1. The effect is still good, but harmonically more obscure and dissonant.
[ترجمه گوگل]اثر هنوز خوب است، اما از نظر هماهنگی مبهم تر و ناهماهنگ تر است
[ترجمه ترگمان]این اثر هنوز خوب است، اما harmonically و dissonant است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thirdly, the seam - tracking harmonically controlling algorithm of robot is designed.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، الگوریتم کنترل هماهنگ درز - ردیابی ربات طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]در مرحله سوم، الگوریتم کنترل پیش بین مبتنی بر ترک طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Harmonically allocated design elements like graphics and text.
[ترجمه گوگل]تخصیص هماهنگ عناصر طراحی مانند گرافیک و متن
[ترجمه ترگمان]harmonically عناصر طراحی را مانند گرافیک و متن اختصاص دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The phase is adjusted manually and harmonically with rapid and accurate adjustment.
[ترجمه گوگل]فاز به صورت دستی و هماهنگ با تنظیم سریع و دقیق تنظیم می شود
[ترجمه ترگمان]این فاز به صورت دستی و با تنظیم سریع و دقیق تنظیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The CPW sub- harmonically pumped diode mixer was used finite ground CPW that can reduce radiation loss, suppress high order harmonics and be more convenient to layout.
[ترجمه گوگل]میکسر دیود پمپ شده زیر هارمونیک CPW از CPW زمین محدود استفاده می شود که می تواند تلفات تابش را کاهش دهد، هارمونیک های مرتبه بالا را سرکوب کند و برای چیدمان راحت تر باشد
[ترجمه ترگمان]The cpw cpw harmonically با استفاده از cpw میدان محدود مورد استفاده قرار گرفت که می تواند تلفات تشعشع را کاهش داده، harmonics مرتبه بالا را سرکوب کرده و برای چیدمان مناسب تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, NEC has developed a new harmonically tuned amplifier which achieves 45% efficiency on otherwise standard components.
[ترجمه گوگل]با این حال، NEC یک تقویت‌کننده جدید تنظیم‌شده به‌صورت هارمونیک ایجاد کرده است که بازدهی ۴۵ درصدی را در اجزای استاندارد دیگر به دست می‌آورد
[ترجمه ترگمان]با این حال، NEC یک تقویت کننده tuned تنظیم شده جدید را توسعه داده است که کارایی ۴۵ درصد را در مولفه های استاندارد به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chaotic motion of a harmonically forced circular plate is studied in the paper.
[ترجمه گوگل]حرکت آشفته یک صفحه دایره ای با اجبار هارمونیک در مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]حرکت پر هرج و مرج یک بشقاب مدور اجباری در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The feeding of consumable electrode and the pushing forming slider t are controlled by computer harmonically.
[ترجمه گوگل]تغذیه الکترود مصرفی و نوار لغزنده شکل دهنده هل توسط کامپیوتر به طور هماهنگ کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]تغذیه الکترود مصرفی و اسلایدر شکل دادن به جلو توسط harmonically کامپیوتر کنترل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This work has a miniature dual Balun saving the 76% area from fundamental dual Balun. Therefore, the mixer is a miniature area sub- harmonically pumped image rejection mixer.
[ترجمه گوگل]این اثر دارای بالون دوگانه مینیاتوری است که 76 درصد مساحت را از بالون دوگانه بنیادی نجات می دهد بنابراین، میکسر یک میکسر رد تصویر ناحیه مینیاتوری است که به صورت زیر هارمونیک پمپ می شود
[ترجمه ترگمان]این کار دارای یک balun دوگانه کوچک است که در حدود ۷۶ درصد از balun دوگانه بنیادی را حفظ می کند بنابراین، میکسر یک mixer کوچک sub - pumped image rejection)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The calculation of displacement, momentum and energy etc, shows that the oscillator harmonically in time.
[ترجمه گوگل]محاسبه جابجایی، تکانه و انرژی و غیره، نشان می دهد که نوسانگر به صورت هماهنگ در زمان است
[ترجمه ترگمان]محاسبه جابجایی، حرکت و انرژی و غیره، نشان می دهد که نوسانگر در زمان تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fortune of these blame money sex include attention to spend ( website discharge ) look harmonically.
[ترجمه گوگل]ثروت از این پول مقصر سکس شامل توجه به خرج کردن (تخلیه وب سایت) به صورت هماهنگ
[ترجمه ترگمان]بخت و اقبال این مسائل مربوط به پول، توجه به خرج کردن (تخلیه وب سایت)را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We study a dc - biased tight - binding model with single impurity potential varying harmonically in time.
[ترجمه گوگل]ما یک مدل dc - بایاس - محکم - با پتانسیل ناخالصی منفرد را مطالعه می‌کنیم که به طور هماهنگ در زمان تغییر می‌کند
[ترجمه ترگمان]ما یک مدل متصل به ولتاژ مستقیم با پتانسیل ناخالصی تک ناخالصی در زمان را مورد مطالعه قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the gyro tilts, the mercury is subjected to components of gravity which vary harmonically.
[ترجمه گوگل]اگر ژیروسکوپ کج شود، جیوه در معرض مولفه های جاذبه قرار می گیرد که به طور هارمونیک متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]اگر ژیرو کج شود، عطارد در معرض اجزای جاذبه قرار می گیرد که متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The height of the aperture and the full height, were also harmonically designed.
[ترجمه گوگل]ارتفاع دیافراگم و ارتفاع کامل نیز به صورت هماهنگ طراحی شده بودند
[ترجمه ترگمان]ارتفاع دیافراگم و ارتفاع کامل نیز harmonically طراحی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• harmoniously; in agreement

پیشنهاد کاربران

بپرس