harmlessly


بی انکه اسیبی رساند، بدون صدمه، بطوربی اذیت

جمله های نمونه

1. The spear whistled harmlessly over his head.
[ترجمه گوگل]نیزه بی ضرر بالای سرش سوت زد
[ترجمه ترگمان]نیزه روی سرش ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The missile fell harmlessly into the sea.
[ترجمه گوگل]موشک بی ضرر به دریا سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]موشک بدون هیچ اسیبی وارد دریا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Another missile exploded harmlessly outside the town.
[ترجمه گوگل]یک موشک دیگر به طور بی خطر در خارج از شهر منفجر شد
[ترجمه ترگمان]یک موشک دیگر بی ضرر به بیرون شهر منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It started harmlessly enough, with a statement from the Secretary of State for Social Security.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی بی ضرر و با بیانیه وزیر امور خارجه تامین اجتماعی آغاز شد
[ترجمه ترگمان]آن به اندازه کافی بی خطر بود و بیانیه ای از طرف وزیر امور امنیت اجتماعی صادر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His interest in guns started harmlessly enough, but later it became an obsession.
[ترجمه گوگل]علاقه او به اسلحه به اندازه کافی بی ضرر شروع شد، اما بعداً به یک وسواس تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]علاقه او به مسلسل کافی بود، اما بعدا به یک وسواس تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The torpedoes had burst harmlessly, many kilometres away.
[ترجمه گوگل]اژدرها به طرز بی خطری در کیلومترها دورتر منفجر شده بودند
[ترجمه ترگمان]چند کیلومتر دورتر، چندین کیلومتر دورتر، بی آن که وارد شوند، منفجر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That harmlessly releases 600 litres of carbon dioxide into the air every second.
[ترجمه گوگل]در هر ثانیه 600 لیتر دی اکسید کربن در هوا آزاد می شود
[ترجمه ترگمان]این بی ضرر باعث آزاد شدن ۶۰۰ لیتر دی اکسید کربن در هوا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's easy to look at your child harmlessly pedalling along on his trike without noticing he's heading towards moving swings.
[ترجمه گوگل]به راحتی می‌توانید به فرزندتان نگاه کنید که بی‌ضرر در حال رکاب زدن در رکاب خود است، بدون اینکه متوجه شوید که او به سمت تاب‌های متحرک می‌رود
[ترجمه ترگمان]به راحتی می شود نگاهی به بچه بی harmlessly انداخت بدون اینکه متوجه شود به طرف تاب حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A number of petrol bombs exploded harmlessly between the protesters and the security forces.
[ترجمه گوگل]تعدادی بمب بنزینی بین معترضان و نیروهای امنیتی به طور بی خطری منفجر شد
[ترجمه ترگمان]تعدادی از بمب ها به صورت بی ضرر بین معترضان و نیروهای امنیتی منفجر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And this kind can go on harmlessly to duplicates and conveys.
[ترجمه گوگل]و این نوع می تواند بی ضرر به تکرار و انتقال ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]و این نوع می تواند بی خطر باشد و منتقل شود و منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scattered Archer missiles detonated harmlessly on their shields.
[ترجمه گوگل]موشک های پراکنده آرچر به طور بی ضرر روی سپر آنها منفجر شد
[ترجمه ترگمان]موشک ها ارتباطی پراکنده، بی ضرر به سپرهای خود منفجر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The grenade bounced off their shields and harmlessly detonated in the air.
[ترجمه گوگل]نارنجک از سپر آنها منفجر شد و به طور بی خطری در هوا منفجر شد
[ترجمه ترگمان]نارنجکی منفجر شد و بی خطر در هوا منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And when the fields go off, the missiles harmlessly to the ground.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که میدان ها از بین می روند، موشک ها بی ضرر به زمین می افتند
[ترجمه ترگمان]و هنگامی که مزارع منفجر می شوند، موشک به زمین آسیب می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the industry says the data are used harmlessly.
[ترجمه گوگل]و صنعت می گوید که از داده ها بی ضرر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]و این صنعت می گوید که این داده ها بی ضرر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• safely, innocuously, in a harmless manner, without causing injury

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : harm
✅️ اسم ( noun ) : harm / harmfulness / harmlessness
✅️ صفت ( adjective ) : harmful / harmless
✅️ قید ( adverb ) : harmfully / harmlessly

بپرس