harmless

/ˈhɑːrmləs//ˈhɑːmləs/

معنی: بی ضرر
معانی دیگر: (نادر) آسیب ندیده، صحیح و سالم، بی زیان، بی آزار، بی گزند، بی آسیب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: harmlessly (adv.), harmlessness (n.)
• : تعریف: lacking the power or intention to cause harm.
مترادف: innocent, innocuous
متضاد: cruel, dangerous, deadly, destructive, harmful, lethal, noxious, poisonous, toxic, virulent
مشابه: benign, blameless, gentle, inoffensive, mild

- This sort of snake may look scary, but it's harmless.
[ترجمه امین] این نوع مار شاید ترسناک به نظر برسد، اما بی آزار است.
|
[ترجمه گوگل] این نوع مار ممکن است ترسناک به نظر برسد، اما بی ضرر است
[ترجمه ترگمان] این مار ممکنه ترسناک به نظر برسه، اما بی خطره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They thought it would be a harmless practical joke, but several people were injured.
[ترجمه گوگل] آنها فکر می کردند که این یک شوخی عملی بی ضرر است، اما چند نفر مجروح شدند
[ترجمه ترگمان] آن ها فکر می کردند که این یک شوخی بی ضرر است، اما چندین نفر زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. harmless bacteria
ترکیزه های بی زیان

2. children playing harmless tricks on one another
بچه هایی که به همدیگر کلک های شوخی آمیز می زنند

3. The boys' games started as harmless fun but ended in tragedy.
[ترجمه گوگل]بازی های پسران به عنوان یک سرگرمی بی ضرر شروع شد اما با تراژدی به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]این بازی ها به عنوان یک سرگرمی بی ضرر آغاز شدند، اما در تراژدی به پایان رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her brother's a bit simple, but he's quite harmless.
[ترجمه گوگل]برادرش کمی ساده است، اما کاملا بی ضرر است
[ترجمه ترگمان]برادرش کمی ساده است، اما کاملا بی آزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those who think this is a harmless recreational drug should wise up.
[ترجمه گوگل]کسانی که فکر می کنند این یک داروی تفریحی بی ضرر است، باید هوشیار باشند
[ترجمه ترگمان]کسانی که فکر می کنند این یک داروی سرگرمی بی ضرر است باید عاقل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even harmless drugs can be misused.
[ترجمه گوگل]حتی از داروهای بی ضرر نیز می توان سوء استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]حتی داروهای بی ضرر می توانند مورد سو استفاده قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most people considered him a harmless eccentric.
[ترجمه گوگل]بیشتر مردم او را فردی غیرعادی بی ضرر می دانستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم او را یک آدم غیر عادی تلقی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Voyeurs are scary, but they are usually harmless.
[ترجمه گوگل]فضول ها ترسناک هستند، اما معمولا بی ضرر هستند
[ترجمه ترگمان]voyeurs ترسناک هستند، اما معمولا بی ضرر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's just a bit of harmless fun.
[ترجمه گوگل]این فقط کمی سرگرم کننده بی ضرر است
[ترجمه ترگمان]فقط کمی تفریح بی ضرر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The trouble was sparked off by an apparently harmless phrase.
[ترجمه گوگل]دردسر با عبارتی ظاهراً بی ضرر شروع شد
[ترجمه ترگمان]این مشکل از یک جمله ظاهرا بی ضرر ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They killed the harmless old man in cold blood.
[ترجمه گوگل]پیرمرد بی آزار را با خونسردی کشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها پیرمرد بی آزار را با خونسردی کشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These chemicals quickly degrade into harmless compounds.
[ترجمه گوگل]این مواد شیمیایی به سرعت به ترکیبات بی ضرر تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]این مواد شیمیایی به سرعت به ترکیبات بی ضرر تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This experiment was harmless to the animals.
[ترجمه گوگل]این آزمایش برای حیوانات بی ضرر بود
[ترجمه ترگمان]این آزمایش برای حیوانات بی آزار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was just a piece of harmless frivolity.
[ترجمه گوگل]این فقط یک تکه سبکسری بی ضرر بود
[ترجمه ترگمان]فقط یه تیکه از شوخی های بی ضرر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی ضرر (صفت)
innocent, harmless, innocuous, inoffensive

انگلیسی به انگلیسی

• innocuous, inoffensive, not harmful; uninjured, unharmed
something that is harmless is safe to use, touch, or be near.
a harmless action is unlikely to annoy or worry people.

پیشنهاد کاربران

1. بى ضرر . بی ازار. بی خطر 2. بی گناه. معصوم 3. معصومانه. خالی از غرض
مثال:
a harmless substance
یک ماده بی ضرر و بی خطر
he seems harmless enough
او به اندازه کافی بی گناه و معصوم به نظر می آید.
harmless ( adj ) ( hɑrmləs ) =unable or unlikely to cause damage or harm, e. g. The bacteria is harmless to humans. It's just a little harmless fun. harmlessly ( adv ) , harmlessness ( n )
harmless
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : harm
✅️ اسم ( noun ) : harm / harmfulness / harmlessness
✅️ صفت ( adjective ) : harmful / harmless
✅️ قید ( adverb ) : harmfully / harmlessly
بی خطر/بی زیان
Less با هر صفتی بیاد معنی بی میده
بی درد
بی جون و . . .
و حالا کلمه harmless معنای بی ضرر ، بی خطر و . . . رو داره
بی خطر
بی ازار یا بی اسیب
Dont have danger thing

بپرس