harlotry

/ˈhɑːrlətriː//ˈhɑːlətrɪ/

معنی: هرزگی، فساد، فاحشگی، فحشاء
معانی دیگر: فاحشه گری، روسپی گری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: prostitution.

جمله های نمونه

1. It is base harlotry to seek either gain or offspring by promiscuous intercourse.
[ترجمه گوگل]این یک فاحشگی پست است که از طریق آمیزش جنسی به دنبال سود یا فرزند بگردیم
[ترجمه ترگمان]این harlotry base است که در رابطه با آمیزش جنسی، به دنبال کسب یا زاد و ولد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Harlotry, wine and new wine take away the understanding.
[ترجمه گوگل]فاحشگی، شراب و شراب نو، درک را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]شراب، شراب و شراب جدید درک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But she did not forget her harlotry with the Egyptians who had lain with her and poured their lust on her from the time of her youth.
[ترجمه گوگل]اما زناکاری خود را با مصریانی که با او همبسته بودند فراموش نکرد و شهوت خود را از دوران جوانی بر او ریختند
[ترجمه ترگمان]اما she را با مصری ها که با او دراز کشیده بودند، فراموش نکرده بود و از زمان جوانی اش شهوت خود را بر او تحمیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have given her time to repent, but she refuses to repent of her harlotry.
[ترجمه گوگل]من به او مهلت دادم تا توبه کند، اما او حاضر نیست از فحشایش توبه کند
[ترجمه ترگمان]من به او زمان دادم که توبه کند، اما از توبه کردن خود پشیمان نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their deeds will not allow them To return to their God. For a spirit of harlotry is within them, And they do not know the LORD.
[ترجمه گوگل]اعمالشان به آنها اجازه نمی دهد که به سوی خدای خود بازگردند زیرا روح فحشا در درون ایشان است و خداوند را نمی شناسند
[ترجمه ترگمان]اعمال آن ها به آن ها اجازه بازگشت به خدای خود را نمی دهد زیرا روح of در درون آنان است و خدا خدا را نمی شناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their doings will not suffer them to return unto their God; for the spirit of harlotry is within them, and they know not the LORD.
[ترجمه گوگل]اعمالشان باعث نمی شود که به سوی خدای خود بازگردند زیرا روح فحشا در آنهاست و خداوند را نمی شناسند
[ترجمه ترگمان]doings به آن ها اجازه نخواهند داد که به درگاه خداوند باز گردند، زیرا روح of در آن ها هست، و از خدا هم خبر ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If this was not done, God Himself would bring His judgment of death upon those who would "commit harlotry " (20:.
[ترجمه گوگل]اگر این کار انجام نمی شد، خود خداوند حکم مرگ خود را بر کسانی که «فحشاء می کنند» می آورد (20:
[ترجمه ترگمان]اگر این کار صورت نگیرد، خداوند به کسانی که مرتکب \"harlotry\" می شوند رای خواهد داد (۲۰:)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the house of Israel I have seen a horrible thing; Ephraim's harlotry is there, Israel has defiled itself.
[ترجمه گوگل]در خاندان اسرائیل چیز وحشتناکی دیدم فاحشه افرایم آنجاست، اسرائیل خود را نجس کرده است
[ترجمه ترگمان]در خانه اسرائیل من یک چیز وحشتناک را دیده ام؛ Ephraim s آنجا است، اسرائیل خود را defiled کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Also, I will have no compassion on her children, Because they are children of harlotry.
[ترجمه گوگل]و من بر فرزندان او ترحم نخواهم کرد، زیرا آنها فرزندان فاحشه هستند
[ترجمه ترگمان]همچنین، من هیچ ترحمی نسبت به فرزندان او ندارم، زیرا آن ها کودکان of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هرزگی (اسم)
beastliness, ribaldry, debauch, debauchery, lechery, reprobation, depravity, profligacy, harlotry, incontinence, incontinency, prurience, pruriency, libertinage, saturnalia

فساد (اسم)
mortification, decline, decay, decadence, dissolution, spoil, turpitude, fornication, depravity, vice, depravation, degeneration, degeneracy, corruption, immorality, necrosis, putrefaction, putrescence, invalidity, harlotry, vitiation

فاحشگی (اسم)
harlotry, prostitution

فحشاء (اسم)
lechery, harlotry, lewdness, obscene act, sculduggery

انگلیسی به انگلیسی

• prostitution

پیشنهاد کاربران

بپرس