1. Young haricot beans have a tender texture and a delicate, subtle flavour.
[ترجمه گوگل]لوبیاهای جوان دارای بافت لطیف و طعمی لطیف و لطیف هستند
[ترجمه ترگمان]لوبیا جوان بافت ترد و طعم ظریف و ظریف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Baked beans, ie haricot beans baked and tinned with tomato sauce.
[ترجمه گوگل]لوبیا پخته یعنی لوبیا با سس گوجه فرنگی پخته و کنسرو شده
[ترجمه ترگمان]لوبیا Baked که حاوی لوبیا پخته و کنسرو شده با سس گوجه فرنگی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Most granules of haricot starch are like horse bean, and the surface is smooth.
[ترجمه گوگل]بیشتر دانه های نشاسته لوبیا مانند لوبیا اسب هستند و سطح آن صاف است
[ترجمه ترگمان]بیشتر دانه های نشاسته haricot مثل لوبیا اسب هستند و سطح صاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If you can't get chick peas, the same sort of salad can be made with haricot beans.
[ترجمه گوگل]اگر نمی توانید نخود فرنگی تهیه کنید، می توان همان سالاد را با لوبیا لوبیا درست کرد
[ترجمه ترگمان]اگر شما نمی توانید نخود فرنگی را بگیرید، همان نوع سالاد را با لوبیا ذخیره می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Dinner is usually a silent time. But one can find haricot soup, fish, salad and wine and bread.
[ترجمه گوگل]شام معمولا یک زمان سکوت است اما می توان سوپ لوبیا، ماهی، سالاد و شراب و نان را پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]شام معمولا یک زمان ساکت است اما انسان می تواند سوپ کلم، ماهی، سالاد و نان و نان پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Compared with cornstarch, sweet potato starch and mungbean starch, haricot starch has high transparence and poor freeze-thawing stability, but its retro-gradation is easy.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با نشاسته ذرت، نشاسته سیب زمینی شیرین و نشاسته ماش، نشاسته لوبیا شفافیت بالا و پایداری ضعیفی در یخ زدگی دارد، اما درجه بندی رترو آن آسان است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با نشاسته ذرت، نشاسته سیب زمینی شیرین و نشاسته mungbean، نشاسته haricot دارای پایداری بالا و پایداری آب و یخ شدید است، اما gradation مجدد آن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The courtyard was bathed in bright sunshine, so my neighbor grew various kinds of vegetables: cucumber, eggplant, haricot bean, tomatoes, and hot green peppers.
[ترجمه گوگل]حیاط زیر آفتاب روشن بود، بنابراین همسایهام انواع سبزیجات پرورش داد: خیار، بادمجان، لوبیا، گوجه فرنگی، و فلفل سبز تند
[ترجمه ترگمان]حیاط در آفتاب درخشان حمام گرفته بود، بنابراین همسایه من انواع مختلف سبزی را پرورش می داد: خیار، بادمجان، لوبیا، گوجه فرنگی و فلفل تند سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This thesis introduced diabetes supplementary food based on baking technology with compound assistant foods, such as yam, Tuckahoe, white haricot bean, lotus seed and jujube.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه به معرفی غذای کمکی دیابت بر اساس فناوری پخت با غذاهای کمکی مرکب مانند سیب زمینی، تاکاهو، لوبیا سفید، دانه نیلوفر آبی و عناب پرداخته است
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه، غذای مکمل دیابت را براساس فن آوری پخت با مواد غذایی ترکیبی، مانند yam، Tuckahoe، لوبیا haricot سفید، دانه نیلوفر آبی و jujube معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Yesterday we were relieved, and now our bellies are full of beef and haricot beans.
[ترجمه گوگل]دیروز خیالمان راحت شد و حالا شکممان پر از گوشت گاو و لوبیا شده است
[ترجمه ترگمان]دیروز خیالم راحت شد و حالا شکمشان پر از گوشت گاو و لوبیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Both Winston and the girl were eating steadily. The stuff they were eating was a thin stew, actually a soup, of haricot beans.
[ترجمه گوگل]هم وینستون و هم دختر به طور پیوسته مشغول خوردن بودند چیزی که آنها می خوردند یک خورش نازک، در واقع یک سوپ، از لوبیا بود
[ترجمه ترگمان]هر دو و ین ستون و دختر مشغول غذا خوردن بودند چیزهایی که می خوردند، سوپ رقیق و سوپ لوبیا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید