harelip

/ˈheəlɪp//ˈheəlɪp/

معنی: لب شکری، لب خرگوشی
معانی دیگر: (پزشکی) لب شکری، سکنج، سه لنج، لب شکری، لب خرگوشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: harelipped (adj.)
• : تعریف: a congenital split in the lip, usu. the upper one.

جمله های نمونه

1. Blind love mistakes a harelip for a dimple.
[ترجمه گوگل]عشق کور، لب خرگوش را با گودی اشتباه می گیرد
[ترجمه ترگمان]عشق کور و کور برای یک چاه زنخدان …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Those born with a harelip or buck teeth may not be able to speak clearly.
[ترجمه گوگل]آنهایی که با دندان‌های خرگوش یا لپ‌تاپ به دنیا می‌آیند ممکن است نتوانند به وضوح صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که با یک دندان مصنوعی به دنیا می آیند ممکن است قادر نباشند به طور واضح صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With Ivan's help, one hospital did a free harelip operation for Kate.
[ترجمه گوگل]با کمک ایوان، یکی از بیمارستان ها برای کیت یک عمل جراحی رایگان لپ تاپ انجام داد
[ترجمه ترگمان]با کمک ایوان، یک بیمارستان عملیاتی رایگان برای کیت انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rest were diagnosed respectively as harelip, spinal bifida and hernia of brin.
[ترجمه گوگل]بقیه افراد به ترتیب به صورت لپه خرگوش، اسپاینال بیفیدا و فتق برین تشخیص داده شدند
[ترجمه ترگمان]بقیه به ترتیب به عنوان harelip، نخاع bifida و فتق of تشخیص داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion Functional repair of harelip is a satisfaction method of repairing harelip so far.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ترمیم عملکردی خرگوش تا کنون یک روش رضایت بخش از ترمیم خرگوش است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری تعمیر کارکردی harelip یک روش رضایت برای تعمیر harelip تا کنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had a harelip in the past, but now his lips look normal after the operation.
[ترجمه گوگل]او در گذشته لب خرگوش داشت، اما اکنون پس از عمل، لب هایش طبیعی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]در گذشته از آن harelip بود، اما حالا لب هایش بعد از عمل معمولی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Time between harelip prothesis and secondary epithesis was 4-21 years (average years).
[ترجمه گوگل]زمان بین پروتز لپ‌خرگوشی و اپیتز ثانویه 21-4 سال (میانگین سال) بود
[ترجمه ترگمان]زمان بین harelip prothesis و دبیرستان secondary ۴ تا ۲۱ سال (متوسط سال)بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His son was born with harelip.
[ترجمه گوگل]پسرش با خرگوش به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]پسرش با \"ل - - ل - - وی - - ی - - ان\" متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In walks this man -- short, ugly, balding and speaking with a strange harelip.
[ترجمه گوگل]در پیاده روی، این مرد - کوتاه قد، زشت، کچل و با لپه عجیبی صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]در راه رفتن این مرد، قد کوتاه، زشت، کچل و در حال صحبت با جمجمه ای عجیب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لب شکری (اسم)
harelip

لب خرگوشی (اسم)
harelip

انگلیسی به انگلیسی

• congenitally deformed lip
if someone has a harelip, their upper lip is split slightly because it did not grow properly before they were born.

پیشنهاد کاربران

بپرس