hardtack

/ˈhɑːrdˌtæk//ˈhɑːdtæk/

(امریکا - بخشی از آذوقه ی سربازان در سابق) نان فطیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hard biscuit made with flour and water only, formerly used esp. aboard ship.

جمله های نمونه

1. Imagine signed interviews on "The Hardtack that Made Me an Explorer. " No, it is much better this way.
[ترجمه گوگل]تصور کنید مصاحبه های امضا شده در مورد "Hardtack که مرا کاوشگر کرد " نه، اینجوری خیلی بهتر است
[ترجمه ترگمان]تصور کنید که در \"The hardtack که من را\" اکسپلورر \" (اکسپلورر)ساخت، مصاحبه کنید، نه، این روش بسیار بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Here, they sleep in bedrolls or in canvas tents, and eat hardtack and sip coffee heated over an open fire.
[ترجمه گوگل]در اینجا، آنها در تختخواب یا در چادرهای برزنتی می خوابند و می خورند و قهوه گرم شده را روی آتش باز می نوشند
[ترجمه ترگمان]در اینجا آن ها در bedrolls یا چادر چادر می خوابند و hardtack را می خورند و قهوه می نوشند و روی آتش باز گرم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After complaining to their battalion officers, the men were allowed to chew on a type of hardtack, but this only made them thirsty and they guzzled water at every break.
[ترجمه گوگل]این افراد پس از شکایت از افسران گردان خود، اجازه جویدن یک نوع میله سخت را پیدا کردند، اما این امر فقط باعث تشنگی آنها می شد و در هر استراحت آب می خوردند
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه به افسران گردان خود شکایت کردند، به مردان اجازه دادند که از نوع of بجود، اما این کار فقط آن ها را تشنه کرده بود و در هر لحظه از آن ها آب می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When he tried to force the hook into a piece of hardtack, it bent.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او سعی کرد قلاب را به زور وارد یک قطعه سخت کند، آن خم شد
[ترجمه ترگمان]وقتی سعی کرد قلاب را به جای غذا درست کند، خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In his diary he writes of a time when the company's food supplies were almost gone. One last ration of hardtack was distributed to each person.
[ترجمه گوگل]او در دفتر خاطرات خود از زمانی می نویسد که منابع غذایی شرکت تقریباً تمام شده بود آخرین جیره هاردتک بین هر نفر توزیع شد
[ترجمه ترگمان]او در دفتر خاطراتش می نویسد که ذخیره غذایی شرکت تقریبا از بین رفته است آخرین سهمیه of برای هر فرد توزیع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hard biscuit (formerly eaten by sailors)

پیشنهاد کاربران

نوعی بسکوئیت یا نان سفت که فقط با آب و آرد درست می شه.

بپرس