hardihood

/ˈhɑːrdɪhʊd//ˈhɑːdɪhʊd/

معنی: جسارت، خود سری، بی باکی
معانی دیگر: دلیری، بی پروایی، سرسختی، نیرومندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: strength, vigor, or determination; fortitude.
متضاد: cowardice
مشابه: pluck

(2) تعریف: boldness or temerity, esp. in overstepping bounds considered proper; insolence.
متضاد: timidity
مشابه: temerity

جمله های نمونه

1. He had the hardihood to deny the fact.
[ترجمه گوگل]او سختی لازم برای انکار این واقعیت را داشت
[ترجمه ترگمان]در این لحظه تردید داشت که این حقیقت را انکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Jack had the hardihood to deny what he has done.
[ترجمه گوگل]جک این سختی را داشت که کاری را که انجام داده است انکار کند
[ترجمه ترگمان]جک می خواست انکار کند که او چه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But who has the hardihood to read them?
[ترجمه گوگل]اما چه کسی سختی خواندن آنها را دارد؟
[ترجمه ترگمان]اما چه کسی جرئت خواندن آن ها را دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Purple: Stand for valiancy, hardihood, honesty, strong and brave.
[ترجمه گوگل]بنفش: شجاعت، سرسختی، صداقت، قوی و شجاع را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]بنفش: ایستادگی، شجاعت، صداقت، قوی و شجاعانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With great hardihood he force into the room of the gangster.
[ترجمه گوگل]با سختی زیاد به زور وارد اتاق گانگستر شد
[ترجمه ترگمان]با سرسختی تمام وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I scarcely believe any of our opponents will have the hardihood to say they are not.
[ترجمه گوگل]من بعید می دانم که هیچ یک از حریفان ما این سختی را داشته باشند که بگویند اینطور نیستند
[ترجمه ترگمان]من به سختی می توانم باور کنم که هیچ کدام از مخالفان ما جسارت آن را ندارند که بگویند نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I hardly believe any of our opponents will have the hardihood to say they are not.
[ترجمه گوگل]من به سختی باور دارم که هیچ یک از حریفان ما این سختی را داشته باشند که بگویند که نیستند
[ترجمه ترگمان]من به سختی می توانم باور کنم که هیچ کدام از مخالفان ما این جسارت را داشته باشند که بگویند نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جسارت (اسم)
impertinence, venture, insolence, animosity, audacity, temerity, effrontery, presumption, hardihood, spleen

خود سری (اسم)
self-sufficiency, arrogance, assumption, confidence, assurance, contrariness, disobedience, conceit, self-confidence, bighead, waywardness, fearlessness, headstrongness, barefacedness, hardihood, self-assertion, self-assurance, pertinacity, high-handedness, intrepidity, naughtiness, overconfidence, self-will

بی باکی (اسم)
audacity, temerity, hardihood

انگلیسی به انگلیسی

• boldness, daring; audacity; strength, vigor

پیشنهاد کاربران

Hardihood /ˈhɑːdɪˌhʊd/ ( n ) – meaning: boldness, courage, daring, or audacity.
سرسختی؛ جسارت؛ شجاعت؛ بی پروایی؛ نترسی؛ بی باکی
Example 1: 👇
He had the hardihood to question the authority of the king.
...
[مشاهده متن کامل]

او بی پرواییِ زیر سؤال بردن اقتدار شاه را داشت.
Example 2: 👇
Her hardihood in confronting the raging storm to save the stranded hikers earned her widespread admiration.
شجاعت او در مقابله با طوفان خشمگین برای نجات کوهنوردان سرگردان، تحسین گسترده برای او را برانگیخت.
Example 3: 👇
With great hardihood he forces into the room of the gangster.
او با سر سختی زیاد به اتاق گانگستر راه پیدا می کند.

بپرس